الفباي فرهنگ معصومه (سلام الله عليها)
- ق -
قم را بدون قران و قنوت و قرباني و قناعت نمي توان تفسير کرد. در عصر غيبت ،قم قائم مقام مهدي موعود (عج) است. قايق قم در اقيانوس عالم غرق نمي شود و در امن و امان پيش مي رود. قالي قم ، قاليچه سليمان است و فاطمه معصومه (ع) ملکه اين ديار. فاطمه معصومه (ع) فقط هفده روز در اين شهر زندگي کرد ؛ ولي قلب قم تا قيام قيامت به ياد معصومه (ع) مي تپد.
- ک -
فاطمه (ع) ، کوثري است که در کوير جوشيده است و کبوتري خدايي است که پيام کربلا با خود دارد. کشتي نوح به برکت خاندان او به سلامت گذشت و کهکشان پرستاره ، آينه ايوان اوست. کودک عقل و احساس ما از شناخت او ناتوان است. خدمت در کفشداريش افتخار بزرگان است و نامش اکسير اعظم و کيمياي کمال.
- گ -
فاطمه معصومه(ع) و شهر قم ،گنج عفت است و گلزار ولايت. گوهر زيباي خلقت است و گنبد بلند هدايت.
گل مريم است و گلاب مدينه . گهواره اش پر نور ،گلشن هميشه شکفته. مقدمش گلباران و بلبلش هميشه غزلخوان ،و خاکش مهر جبين ، آبش گرداب هلاکت شياطين.
صحن و سراي معصومه (ع) “مدرسه اخيار"است و گلزار شيخانش “گلشن ابرار".
- ل -
تو لؤلؤ مکنوني که وقتي لب گشودي لا و الا را به بشريت آموختي.
راه هر گونه شرک را با لا حول و لا قوه الا بالله بستي ، صدها معدن “لعل” و “لاجورد” و “لؤلؤلالا” و “احجار کريمه” را در سايه نگاهت پروردي. “لمعه” شهيدين متن درسي حريم توست و هزاران شهيد ، فارغ التحصيل مدرسه عشق تو، لهو و لعب - اگر چه به نام بازي ورزش از ساحت قدست بدور است. تو خلق را از ناسوت به لاهوت فرا مي خواني.
- م -
تو مريم آل محمدي که موساي کاظم (ع) به تو فداها ابوها گفت. تواز تبار موساي کليم و وارث مسيح بزرگي. “موسي بن خزرج” به ميزباني چند روزه ات مي بالد. ” ميدان مير” هنوز خاطره گامهاي قدسي ات را به ياد دارد. مسجد اعظم معبد و مدرس فرزندان معنوي تو است. تو ميزبان مداوم مراجع تقليد و مرزبان هميشه حريم ولايت و توحيدي. تو محدثه مهربان آل طاهايي.
- ن -
نقش نگين قم ،نام اهورايي توست و نقاره خانه ات نماد شادي مردم. تو از نسل نبوتي و اصل ولايت. نجمه مادر نور آفرين توست و دربهاي نقره فامت باب نجات ما. چرخ نيلوفري شيداي قبه نوراني توست و چشم خورشيد تشنه نگاه برگنبد ملکوتي تو. نسيم بامدادي معطر از عطر نماز و نيايش تو. نشان از بانوي بي نشان داري ، ناموس خدايي که شاگردان مکتبت ناقوس مرگ فرعون و قارون وهامان روزگار را به صدا در آورده اند.
- و -
تو وارث فضائل پاکان تاريخي و پاسدار ايمان و عفاف و عدالت تو ارزش ها را در قربانگاه ورزش و اقتصاد قرباني نکردي. وقتي ولاي تو در دلم جا گرفت ، قلبم وسعت دريا يافت. تو ولي نعمت مائي و واسطه هدايت ما.
وطن بزرگ اسلامي و امدار ولاي تواست.
- ه -
هفت اقليم و امدار عقل سليم شماست. اگر هاجر از صفا تا مروه راه پيمود ، معصومه (ع) از مدينه تا قم را بي هراس و با هدف در نورديد.
اگر براي هاجر و اسماعيل در کوهساران مکه چشمه زمزم جوشيد ، فاطمه معصومه (ع) کوثر فيضيه را در کوير قم پديد آورد. و هزاران تشنه هدايت را سيراب کرد. او هاجري ديگراست که هماي سعادت بربامش مي نشيند و نواي هدايت از نايش بر مي خيزد.
- ي -
تو ياس سپيد ياسيني و ياقوت سبز قبيله طاها. ياور محرماني و يادگار پيامبران. ديو ياس را به زندان يقين کشيدي و راه را بر ياجوج و ماجوج امروز جهان “ليبرال دمکراسي” بستي. و يغماگران يهود را به “ياويلنا” واداشتي.
سلام بر تو اي يد بيضاي موسوي و اي مريم مقدس مدينه ، اي دخت افتاب. سلام هي حتي مطلع الفجر.
نويسنده: محمود مهدی پور