فضایل حضرت خدیجه س
در روایات اسلامی که از طریق شیعه و اهل تسنن نقل شده، و نیز در کلام بزرگان و اندیشمندان، در شأن و مقام ارجمند ام المومنین حضرت خدیجه کبری س سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است. به گفته صاحب مستدرک سفینةالبحار، «فضائل حضرت خدیجه س که در ابواب مختلف روایات آمده، بیش از آن است که (قابل) شمارش باشد».( خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، صفحه ۱۸۶، اشتهاردی، محمد مهدی ) حاصل توجه به این روایات پی بردن به راز عظمت او، و شناخت شایستگی های او است.
«ابن حجر عسقلانی» در کتاب «الاصابة» از «ابن عباس» روایت نقل می کند که گفت:
رسول اکرم ص: چهار خط روی زمین ترسیم کرد و فرمود: «أفضل نساء الجنه خدیجه و فاطمه و مریم و آسیه؛ برترین زنان بهشت، خدیجه و فاطمه و مریم و آسیه می باشند. » ( شیخ صدوق، خصال، ج1، ص 96)
پیامبر ص فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا! این خدیجه س است، هرگاه نزد تو آمد، براو از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان:
«و بشرها ببیت فی الجنة منقصب لاصخب و لانصب؛ و او را به خانه ای از یک قطعه (زبرجد) در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده»( اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۸)
«اربع نسوه سیدات سادات عالمهن مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد، و افضلهن عالما فاطمه؛
چهار زن سرور زنان جهان خود می باشند که عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد ص و بهترین آنها در جهان فاطمه س است»( خدیجه؛ اسطوره مقاومت و ایثار، ص ۱۸۷، نقل از بحار ج ۳۷، ص ۶۳)
پیامبر اکرم ص در تفسیر (آیه ۲۲ مطففین) «عینا یشرب بها المقربون، همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند.» فرمود:
«المقربون السابقون؛ رسول الله، و علی بن ابی طالب و الائمة، فاطمه و خدیجه»(مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۲۰)
روزی پیامبر ص به علی ع فرمود: «تو همسری مانند فاطمه س داری که من چنان همسری ندارم، تو مادر زنی مثل خدیجه س داری که من چنین مادرزنی ندارم.» (بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۶۸ به نقل از خدیجه؛ اسطوره مقاومت و ایثار، ص۱۹۰)
روایت شده است؛ روزی جبرئیل به حضور پیامبرص آمد و جویای خدیجه س شد، پیامبر ص او را نیافت، جبرئیل گفت: «وقتی که او آمد، به او خبر برده که پروردگارش به او سلام می رساند.»(بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۸)
پیامبر اکرم ص در چهل شبانه روز دوری از خدیجه س توسط عمار یاسر به خدیجه چنین پیام داد: «همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار می کند.»
روزی رسول خداص در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین ع مطالبی فرمود، از جمله چنین گفت: ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جد و جده؟»
حاضران عرض کردند: «آری، خبر بده!» فرمود:
آنها حسن و حسین ع هستند که جدشان رسول خدا محمد ص است و جده آنها خدیجه س دختر خویلد می باشد» (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۲، به نقل از خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، ص ۱۹۸)
در آن هنگام که پیامبرص در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهراس بسیار پریشان و گریان بود، پیامبر ص حضرت زهرا س را به وجود پربرکت مولاعلی دلداری داد، و در فرازی ضمن یاد از خدیجه س فرمود: «دل خوش دار که: همانا علی ع نخستین شخص از این امت است که به ذات پاک خدا و رسولش ایمان آورد، او و خدیجه س مادر تو اولین افرادی هستند که به اسلام پیوستند.»( بحار، ج ۲۲، ص ۵۰۲)
پیامبر اکرم ص بعد از وفات خدیجه کبری س همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد می کرد و هرگاه به یاد او می افتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری می شد از جمله:
- روزی پیامبرص در نزد چند از نفر از همسران خود بود، ناگاه سخنی از حضرت خدیجه س به میان آمد، پیامبرص آن چنان آشفته و پراحساس شد که قطره های اشک ازچشمانش سرازیر گشت.
عایشه به آن حضرت گفت: «چرا گریه میکنی؟ آیا برای یک پیرزن گندمگون از فرزندان اسد، باید گریه کرد؟»
پیامبرص در پاسخ به او فرمود: «صدقتنی اذ کذبتم، و آمنت بی اذکفرتم، و ولدت لی اذ عقمتم؛ او هنگامی که شما مرا تکذیب می کردید، تصدیق کرد و هنگامی که کافر بودید، او به من ایمان آورد؛ و برای من فرزندانی آورد در حالی که شما نازا هستید.» (بحارالانوار، ج ۱۶، ص۸)
§ نیز روایت شده: روزی پیرزنی نزد رسول اکرم ص آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتی آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه مهربانی به پیرزن را از پیامبر9 پرسید، او در جواب فرمود: «انها کانت تاتینا فی زمن خدیجة، و ان حسن العهد من الایمان؛ این پیرزن در عصر زندگی خدیجه س، به خانه ما می آمد و از کمک ها و الطاف سرشار خدیجه س برخوردار بود، همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است.»( خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت، ص ۲۰۷)
§ و مطابق روایت دیگر عایشه گفت: «هرگاه پیامبر ص گوسفندی ذبح می کرد، می فرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه س بفرستید، یک روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود: «انی لاحب حبیبها: من دوست خدیجه س را دوست دارم.»(ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۰۶)
§ در حدیث موثقی از حضرت زهرا س منقول است که چون خدیجه س از دنیا رفت فاطمه س بر گرد پدر بزرگوار خود می گردید و می گفت: «ای پدر! مادر من کجاست؟ پس جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را امر می کند که فاطمه س را سلام برسانی و بگویی که مادر تو در خانه ای است که کعب آنها از طلا است و به جای پی، عمودها از یاقوت سرخ میباشد و خانة او در میان خانه آسیه و مریم دختر عمران است؛ چون حضرت رسول ص پیغام حق تعالی را به فاطمه س رسانید. فاطمه س گفت: خدا است سالم از نقص ها و از اوست سلامتی ها و به سوی او برمی گردد تحیت ها»(حیوه القلوب، علامه محمدباقر مجلسی، ج ۳، ص۲۱۸)
§ «در عصر امامت امام حسن ع پس از آنکه معاویه بر اوضاع مسلط شد، به کوفه آمد و چند روز در کوفه ماند، و از مردم برای خود بیعت گرفت، پس از پایان کار بر بالای منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آنچه توانست به ساحت مقدس امیرمومنان علی ع جسارت کرد و ناسزا گفت، با این که امام حسن ع و امام حسین ع در مجلس حاضر بودند، امام حسین ع برخاست تا پاسخ معاویه را بدهد، امام حسن ع دست او راگرفت و نشانید و خود برخاست و فرمود: «ای آنکه علی ع را به بدی یاد کردی؟ منم حسن و پدرم علی ع است، و تویی معاویه و پدرت ضحر می باشد، مادر من فاطمهس و مادر تو هند جگرخوار است، جد من رسول خدا ص است جد تو حرب است، جده من خدیجه س (بانوی بزرگ اسلام) ولی جده تو فتیله (زن زشتکار جاهلیت) است. خداوند لعنت کند از ما آن کس که نامش پلید و حسب و نسبتش پست و سابقه اش بد، و دارای کفر و نفاق است.» (خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت، ص۲۰۷)
§ امام حسین ع در روز عاشورا در ضمن خطبه ای که خود را به دشمن معرفی می کرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آیا می دانید که جده من خدیجهCدختر خویلد است؟»( بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۱۸)
و نیز خطاب به دشمن فرمود: «آیا می دانید که من فرزند همسر پیامبر شما خدیجه س هستم؟»(بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۱۸)
§ امام سجاد ع در مجلس شاهانه یزید در دمشق در خطبه معروف خود، این چنین خود را معرفی می کند: «انا بن خدیجة الکبری س؛ من پسر خدیجه س بانوی بزرگ اسلام هستم.»(بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۷۴)
§ حضرت زینب س در کربلا در روز یازدهم محرم سال ۶۱ هـ. ق هنگامی که کنار پیکرهای پاره پاره شهیدان آمد، و مطالبی جانسوز گفت، از جمله در آنجا پس از ذکر پیامبر ص و علی ع از خدیجه س یاد کرد و فرمود: «بابی خدیجة الکبریC: پدرم به فدای خدیجه س بانوی بزرگ باد.»( بحارالانوار،ج ۴۵، ص۵۹)
§ زید بن علی که انقلاب و شورش عظیمی بر ضد حکومت طاغوتی هشام بن عبدالملک نمود و سرانجام به شهادت رسید، در سخنی در برابر دشمن، چنین احتجاج می کند: «و نحن احق بالمودة، ابونا رسولالله وجدتنا خدیجه…؛ و ما سزاوارتر به مودت و دوستی هستیم، چرا که پدر ما رسول خدا ص و جده ما خدیجه س است.»( خدیجه، اسطوره ایثار و مقاومت، ص ۲۰۰)
§ عبدالله ابن زبیر با آن که با خاندان رسالت دشمنی کرد در گفتگویی با ابن عباس، به خدیجه س به عنوان عمه اش افتخار نموده و می گوید: «الست تعلم ان عمتی خدیجة سیدة نساء العالمین؛ آیا نمی دانی که عمه ام خدیجه س سرور بانوان جهان است؟» (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۳۲۵)