ترفندهای پیدا و پنهان (ابرهای تاریک)
ترفندهای پیدا و پنهان (ابرهای تاریک)
« این که ما بتوانیم طرح کلی دشمن را در مورد خودمان بدانیم، بخشی از توان دفاعی ماست؛ به این مساله توجه داشته باشید، ندانستن این که دشمن چه در سر دارد و جه می خواهد بکند غفلتی است که ممکن است ما را از امکان برخورد و دفاع محروم کند؛ ما باید این را کاملاً بدانیم؛ در کنار حرکات عملی سیاسی و اقتصادی، حقیقتاً یگ تهاجم در زمینه مسایل فرهنگی و با ابزارهای فرهنگی آغاز شده است.»( بیانات 22/2/1382)
بهکارگیری آگاهانه و هدفمند نمادها، تصاویر، اخبار، کلیپها و بازی رایانهای و …. استفاده از فنون رسانهای (اعم از رسانهای دیداری، شنیداری، نوشتاری، چندگانه) در جهت آسیبرسانی بهطرف مقابل، ازجمله استراتژیهای دشمن در مبارزه با فرهنگ عاشورا است.
شناختن دشمن و ترفندهایش از درسهای عاشوراست.
پس از جريان عاشورا، ائمه اطهار علیهمالسلام و به دنبال آن شيعيان ايشان، با تمام تلاش در حفظ دست آورد عاشورا تلاش نمودند؛ و در مقابل ائمه اطهار علیهمالسلام، بنیامیه و دشمنان نيز، روز عاشورا و محرم را روز خیروبرکت و شادى و سرور قراردادند و با شئونات عاشورا و سيدالشهداء به مقابله برخاستند.
تخریب و ویران کردن قبر آن حضرت و آزار و شکنجه شیعیان و زائران و محبان اهلبیت (ع) ازجمله کوششهای دشمن در جهت به فراموشی سپردن نام امام حسین (ع) و فرهنگ عاشورا میباشد در ادامه به مواردی از این مقابلهها میپردازیم:
- عبدالله ابن فضل هاشمى از امام صادق علیهالسلام پرسيد: اى پسر پيامبر، چرا عامه روز عاشورا را روز بركت نامیدهاند؟ حضرت فرمود: وقتى حسين كشته شد، مردم براى خودشيرينى به يزيد، شروع به نقل اخبار دروغ كردند و به خاطر آن جایزه میگرفتند و به اين جهت آن را روز بركت شمردند تا مردم از حزن و اندوه و گريه، به شادى و سرور و تبرك رویآورند، خداوند ميان ما و آنها حكم كند. (بحار ج 44 ص 270)
- در زيارت عاشورا میخوانیم كه: خدايا اين (عاشورا) روزى است كه بنیامیه و فرزند زن جگرخوار همان ملعون پسر ملعون، كه به زبان پيامبرت در هر مكانى كه پيامبر توقف نمود، لعنت شد، به اين روز تبرك جستند.
- در روايت ديگرى وقتى حضرت صادق علیهالسلام به مسمع ابن عبدالملك فرمود: تو از اهل عراق هستى آيا به زيارت قبر حسين علیهالسلام میروی؟ مسمع گويد: من مردى معروف هستم و طرفداران خليفه اطراف ما هستند، میترسم گزارش دهند و مرا اذيت كنند (كامل الزيارات ص 101)
- و يا نوه ابوحمزه ثمالى گويد: در آخر دوران بنیامیه به زيارت قبر حسين علیهالسلام رفتم، ولى پنهان از اهل شام تا اينكه به قبر رسيدم، در يك دهى پنهان شدم تا اينكه نصف شب شد، در تاريكى نزد يك قبر آمدم، كه مردى جلو آمد و گفت: اجر خود را بردى، برگرد، با ترس برگشتم، نزديك اذان صبح كه شد، نزد آن مرد رفتم و گفتم: چرا نزد قبر نروم، من از كوفه آمدهام، ميان من و حضرت مانع مشو، من میترسم صبح شود و اهل شام مرا اينجا ببينند و بكشند، آن مرد گفت: كمى صبر كن، زيرا موسى ابن عمران با هفتاد هزار فرشته به زيارت قبر حسين آمده است و منتظر طلوع فجر است، سپس به آسمان خواهند رفت، گفتم: شما كيستى؟ گفت: من از فرشتگان محافظ قبر حسين و استغفار کنندگان براى زوار او هستم، با شنيدن اين سخن نزديك بودم عقل ازسرم برود، بعد از طلوع فجر، به زيارت رفتم، كسى مانع من نشد، سلام كردم و بر قاتلين حضرت نفرين كردم، بعد از نماز صبح از ترس اهل شام بهسرعت برگشتم.) كامل الزيارات ص 111((به نقل از اسرار عاشورا، سيد محمد نجفى يزدى)
تخریب شخصیت
تخریب شخصیتهای برجستهی الهی، شگرد شناختهشده استکبار در طول تاریخ است.
«شما شنیدید بنیامیه در طول زمان سعی کردند چهرهی امیرالمؤمنین (ع) را که صدای رسایش به دل انسانها مینشست و همه را به خود علاقهمند میکرد، آنچنان عوض کنند و منحرف کنند که مردم حتی به صدای او گوش ندهند. شما شنیدید امام حسین (ع) را فردی که علیه دولت قانونی قیام و خروش کرد، معرفی کردند. شنیدید در طول تاریخ، پیغمبران را متهم کردند؛ موسی (ع) را مفسد فیالارض، ابراهیم (ع) و دیگر پیغمبران را چنین معرفی کردند؛ این شگرد شناختهشده استکبار در دنیاست.»(آفتاب در مصاف، ص 201)
تخريب مزار امام حسين علیهالسلام
مخالفين اهلالبیت كه از اجتماع و ازدحام جمعيت زوار در كنار مرقد ابیعبدالله الحسين نگران بودند! سعى در نابودى آن میگماشتند.
بعد از شهادت مظلومانه امام حسين (علیهالسلام)، كه باعث شد حقيقت اسلام روشن شود، شيعيان به زيارت قبر مطهر آن حضرت میآمدند. بهاینترتیب، حاكمان ستمگر مرتّب احساس خطر میکردند و سعى داشتند تا اين محل تجمّع را از بين ببرند. متوکّل عباسى، با ايجاد پاسگاهى در نزديكى كربلا به سربازانش دستور داد: هر كس را ديديد قصد زيارت حسين دارد، بكُشيد.
به دستور متوكّل، هفده بار قبر مطهر امام حسين (علیهالسلام) را خراب كردند. یکبار «ديزَج يهودى» را مأمور تغيير و تخريب قبر امام كرد. او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت. قبر را شكافت، به حصيرى كه پيكر مطهّر امام در آن بود برخورد كرد كه از آن بوى مُشك میآمد، دوباره خاك روى آن ريختند و آب بستند و آن زمين را میخواستند با گاو، شُخم بزنند كه گاوها جلو نمیرفتند و كار نمیکردند!
در «شرح الشافیه» به نقل «مثیر الاحزان» آمده است: متوکل دستور داد که آب به قبر مقدس حضرت سیدالشهداء علیهالسلام ببندند؛ هنوز بیستودو ذراع به قبر حضرتش مانده بود که آبها رویهم جمع شدند؛ و بعدها همانجا «حائر» نامیده شد. (على ربانى خلخالى، کتاب چهرههای درخشان سامرا، حضرت امام هادى و امام عسكرى عليهماالسلام.)
تاریخ نویسان نامی از قبیل طبری، ابن اثیر و مسعودی در حوادث سال 236 از تخریب یادی کردهاند.) طبری، ابن اثیر حوادث سال 236.) این حادثه مولمه را مسعودی در «مروج الذهب» چنین بیان میکند:
در سال 236 متوکّل به ابراهیم دیزج دستور داد که به کربلا رود و هر بنایی که هست ویران کند و هرکسی را که در آنجا ببیند، به قتل رساند یا سخت گوشمالی دهد.
وی به کربلا آمد، کلنگ به دست گرفت رفت بالای سقیفه و قبّه، شروع کرد به کلنگ زدن در این هنگام کارگرها به تخریب اقدام کردند. ابن خلکان و صاحب «وفیات الاعیان» و ابوالفدا مانند «مروج الذهب» در حوادث سال 236 متفقاً قضیه را نقل کردهاند و از شواهد دیگر هم برای شخص متتبع یقین حاصل میشود که در سال مذکور تخریب به وقوع پیوسته است.
تاریخ نویسان معتبر مانند تاج الدین در کتاب «اخبار الخلفاء» و قرمانی (ریحانة الادب: ج 1، ص 161.) در «اخبار الدول »(امالی شیخ طوسی: ص 209. تظلم الزهرا علیهاالسلام: ص 217) برآنند که: متوکل دستور داد به سال 237 قبر امام حسین علیهالسلام و خانههای مجاور را خراب کنند و از رفتوآمد مردم جلوگیری نمایند و تکرار این عمل فجیع در فاصلههای کم چنان دلها را جریحهدار و موجب تنفر و انزجار مسلمین گردید که طبقات مختلف بغداد در مساجد، دیوارها، کوچهها، بازارها و معابر و مجامع عمومی فحش و ناسزا بر متوکل نوشتند و شعرا در هجوم و توبیخ متوکل شعر سرودند. (به نقل از چهرههای درخشان کربلا)
هارونالرشید هم به حاكم كوفه دستور داد تا حَرَم امام حسين (علیهالسلام) را خراب كند، اطراف آن را ساختمان بسازد و زمینهایش را زير كشت و زراعت ببرد. حاكم كوفه هم موبهمو دستورهاى هارونالرشید را انجام داد. بااینحال، مردم بازهم به زيارت قبر امام حسين (علیهالسلام) میآمدند و حتى گاهى با مأموران خليفه درگير میشدند. برخوردهاى جفاكارانه دشمنان، همه، براى پراكندن عاشقان امام حسين (علیهالسلام) از اين مركز روشنايى بود، امّا كمترين نتیجهای هم نگرفتند.
وهّابيان هم در سال 1216 قمرى به كربلا حمله كردند و اين تهاجمها، ده سال ادامه داشت. وهّابيان كربلا را غارت، مردم را قتلعام و حَرَم مطهر امام را خراب كردند.
در مهرومومهای اخير هم حكومت ظالم عراق، براى خاموش كردن حركت انقلابى شيعيان اين سرزمين، در سال 1370 شمسى به كربلا و نجف حمله كرد. بعثیها با توپخانه، گنبد و بارگاه حرم امام حسين (علیهالسلام) را مورد هجوم وحشيانه قراردادند و حقّ طلبان را به خاك و خون كشيدند. «صدام» دستور داد حرم حضرت على (علیهالسلام) و امام حسين (علیهالسلام) و حضرت عبّاس (علیهالسلام) را تخريب نمايند و قيام مردمىِ بر ضدّ حكومت را خفه كنند.) دانستنیهای عاشورا، عباس صالح مدرسهای)
قتل محبان به امام حسین علیهالسلام
متوکّل نهتنها به قبر امام حسین علیهالسلام اسائه ادب میکرد و هتک حرمت مینمود، بلکه در هر کس محبت اهلبیت علیهمالسلام را احتمال میداد، زیر شکنجههای گوناگون قرار میداد و به قتل میرسانید و یا بدون محاکمه اعدام میکرد. زندانها از شیعیان حسین علیهالسلام پر بود. ازجمله آنان یعقوب بن اسحاق خوزی اهوازی معروف به ابن سکیت - با کسر اول و تشدید ثانی - از استادان شعر، ادب، نحو و لغت بود و کتب تراجم 14 تألیف برای او ضبط کردهاند.
وی درعینحال که از اصحاب امام محمدتقی و علی النقی علیهماالسلام بود و محبت فوقالعاده به حضرت علی علیهالسلام داشت. معلم (سفینة البحار: ج 1، ص 636.) معتز و مؤید پسران متوکل بود و خلیفه عباسی به عللی (بحارالانوار: ج 45، ص 395.) از وی ظنین و بدگمان بود.
روزی در حال درس از وی پرسید: کدامیک از حسنین علیهماالسلام و این دو پسر من زیادتر دوست میداری؟ ابن سکیت بدون تأمل گفت: قنبر، غلام علی علیهالسلام را با تو و این دو پسرت مبادله نمیکنم چه رسد به امام حسن و حسین علیهماالسلام.
متوکل درحالیکه خشم گلوی او را میفشرد، دستور داد زبان او را بریدند یا از پس گردن بیرون آوردند وی در پنجم رجب 244 به شهادت رسید.
مخالفت با برپایی مجالس عزاداری
- يكى از کارهایی كه دشمنان براى نابودى عاشورا و ياد سيدالشهداء انجام میدادند، مبارزه سرسخت حکومتهای طاغوتى با مجالس عزادارى و زيارت امام حسين علیهالسلام میباشد.
برای نمونه، در عصر رضاشاه عزاداری امام حسین (ع) ممنوع بود؛ واعظان اجازه نداشتند لباس روحانیت بپوشند، صدای مرثیهخوانی نباید از مکانی بلند میشد و هیچ مجلسی نمیبایست به نام امام حسین (ع) تشکیل میگردید.) آذرخش کربلا؛ محمدتقی مصباح یزدی، ص 54)
«دشمن تلاش بسیاری کرد تا هیئتهای مذهبی را از بین ببرد، امام نتوانست. این موضوع مربوط به زمان رضاخان است. بعدازآن تلاش بسیاری کردند تا این جریان را منحرف کنند. بنده دیده بودم که در دوران سلطنت طاغوت دوم پهلوی، در گوشه و کنار کشور، هیئتهای مذهبی را به دست افراد فاسد میسپردند تا شاید این جریان را از چشم مردم بیندازند؛ اما نتوانستند… تلاش بسیاری کردند بلکه بتوانند این هیئتها را از حال و هوای حسینی خارج کنند، امام نتوانستند.»(آفتاب در مصاف، ص 358)
هجوم اعتقادی (هجمه ایدئولوژیک)
از طریق مسلک سازی، ایسم پردازی، بدعت های دینی، سفسطه و مغلطه در مباحث فلسفی، رواج ایدئولوژی یا تفکرات متضاد با ایدئولوژی یا تفکر طرف مقابل، سعی در تضعیف و یا تخریب اعتقادات فرهنگ یا مکتب و دین کشور هدف میشود.
بهطور مثال، ترویج و تبلیغ و تقدیس تفکر نسبیتگرا و پلورالیستی، ازجمله شگردهای سرمایهداری لیبرالیست علیه تفکر شیعی است و هدف آن تضعیف بنیان دین واقعی میباشد.) بصیرت و عصر جنگ نرم، سید غفار و سید علی رضوی پور، ص 338)
استفاده از باورهای انحرافی در برابر عقاید و ارزشهای اسلام اصیل یکی از ترفندهای دشمن است. آنان میکوشند مذهب را که عامل بیداری، پویایی، ستمستیزی، عدالتگستری و فراهم آورنده سعادت دنیا و آخرت است، به عامل تخدیر، انزواطلبی، واپسگرایی، رهبانیت و امری شخصی تبدیل کنند. با این شگرد، بیشترین سعیشان در درست کردن عقاید نسل جوان بر طبق خواسته ه و اهداف خودشان است. به تعبیر امام خمینی (قدس سره): «میخواهند اسلام ناب محمدی صلیالله علیه و آله را به اسلام آمریکایی مبدل سازند.» تأکید بر اختلافهای مذهبی، تکیه کردن افراطی بر تفاوتهای شیعه و سنی، ترویج خرافه گرایی، ترویج مذهبهای دروغین، تحریف مفاهیم والایی همچون: انتظار، توکل، دعا، قضا و قدر و تعبد و نیز ارائه نظریههای ویرانگر گوناگون علیه مذهب، همه برای رسیدن به این هدف شوم سازماندهی و اجرا میشود.) ماهواره یا دجالواره، ص 15)
در نیمقرن اخیر 173 دین و طبق آماری دیگر نزدیک به 200 دین در طول 25 سال اخیر در سراسر جهان تأسیسشدهاند.
در کشور ما حدود 5 هزار سایت، چندین هزار کتاب به ترویج عرفانهای کاذب و نوظهور (بدل عرفان حسینی) پرداخته و حدود هزار مرکز آموزش یوگا و انواع کلاسهای تعلیم ریکی، سایکیک، انرژیدرمانی، مدیتیشن و… فعال است.) رهتوشه راهیان نور، ص 252)
ایجاد ناخالصی در یک تفکر (التقاط)
وقتی طرف مهاجم به این نتیجه برسد که به علت اعتقاد و حمایت شدید یک ملت از یک ایدئولوژی، تفکر یا فرهنگ، نمیتواند بهطور رادیکال و کامل، موضع ملت موردتهاجم را تغییر دهد، تلاش میکند تا با ناخالص سازی تدریجی و از درون پوک ساختن آن ایدئولوژی یا فرهنگ، رفتهرفته کار را به جائی برساند که جز پوسته و ظاهری از فرهنگ اولیه، باقی نماند و ماحصل، همان کارکرد مطلوب طرف مهاجم را داشته باشد. تلاش صورت گرفته در راستای ترویج اسلام سکولار، مارکسیسم اسلامی، اسلام متحجر، حکومت دینی غیر ولایی و …. از مصادیق این راه برد در جنگ نرم است.) بصیرت و عصر جنگ نرم، ص 337)
دشمنان اسلام كه آثار و كاركرد والاي فرهنگ عاشورا را دیدهاند با تمامي وجود تلاش میکنند تا از قدرت حقيقي و نقش سازنده مجالس و آیینهای عزاداري بكاهند و اعمال و آیینهایی در این راستا توسط عزاداران (آگاهانه و ناآگاهانه) اجرا گردد که ما را از فرهنگ واقعي عاشورا دور كرده و موجب وهن اسلام شود. با وعده کمک میلیونی به هیئتهای عزاداری بهشرط انجام برخی اعمال در عزاداریها و نداشتن برخی از اعمال و آیین سعی در تحقق بخشیدن اهداف خویش دارند.
نشر فرهنگ تحريفات و بدعتها و شبهات، تحريف فرهنگ حماسه عاشورا، جابهجایی فرهنگ الگوها، وهن شعائر ديني، تبليغات منفي و القاء شبهات دشمنان در ناكارآمد جلوه دادن فرهنگ عاشورا از تهديدات دشمنان در این راستا میباشد.
سکولار کردن هیئتها ازجمله شیوههای دشمنان است؛ که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره میکند و تذکر میدهد: «هیئتها نمیتوانند سكولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سكولار ما نداریم! هركس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینكه آدم در یك مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد كه مبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البتّه معنای این حرف این نیست كه هر حادثهی سیاسی در كشور اتّفاق میافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یك گرایش خاصی - حالا یا اینطرف، یا آنطرف - بیان كنیم و احیاناً با یکچیزهایی هم همراه باشد؛ نه امّا فكر انقلاب، فكر اسلام، خطّ مباركی كه امام (رضوانالله علیه) در این مملكت ترسیم كردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعهها و مانند اینها حضورداشته باشد».)20/8/92)
تحقیر فرهنگ اسلامی
دشمن بهخوبی درک کرده است که اگر ملتی ازنظر فرهنگی، اتکاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمینه فروپاشی استقلال فکری آنها و درنتیجه پذیرفتن همه نوع زمینههای استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبیخون فرهنگی را ازجمله علائم تلاش جبهه استکبار برای بیمحتوا کردن نظام اسلامی خوانده و تأکید کرد «درک هوشمندانه این موضوع و دفاع از ارزشهای اسلامی و انقلابی، وظیفه اینجانب و مردم است که به فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درک بالا و قدرت تحلیلِ تحسینبرانگیز، درصحنه حاضرند.»(بیانات 20/3 80)
ترویج آزادی وارداتی
از شیوههای دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیّات پلید خویش، ترویج آزادی وارداتی (اشـاعـه بیبندوباری و فـساد) میباشد. جریان تاریخی فروپاشی تمدن اسلامی در (اندلس) سند گویایی است که پرده از حرکات پنهانی دشمن برمیدارد. مقام معظم رهبری معتقد است در تفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد؛ و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی در غرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. در تفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد…. اسلام در برخی از زمینهها دایره را از این محدودتر میکند و در بعضی از زمینهها آن را گسترش میدهد و بهاصطلاح طلبگی، بین نظر اسلام و نظر رایج در دنیای غرب در باب آزادی، عموم و خصوص من وجه است. در برخی از چیزها ما نظر غرب را بسیار محدود، تنگ بینانه و در بعضی از امور آن را بیشازحد وسعت یافته و نزدیک به بیبندوباری میدانیم (بیانات 24 مرداد 74)
ایشان میفرماید «یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیر سلطه انسان دیگر یا حکومت جبار نباشد، بلکه لازم است که زیر سلطه قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد انسانی که براثر ضعف، ترس، طمع، حرص و شهوات نفسانی مجبور میشود تحمیلات و محدودیتهایی را قبول کند آن انسان هم در حقیقت آزاد نیست»(بیانات 24 مرداد 74)
ترویج و تبلیغ سکولاریسم
«ما میتوانیم قاطعانه ادعا کنیم که حرکت حسین بن علی (ع) در حقیقت حرکت خونینی بر ضد جدایی دین از سیاست بود…»(آفتاب در مصاف، ص 183)
«زندگی (ائمه) این بزرگواران، علیرغم تفاوت ظاهری درمجموع یک حرمت مستمر و طولانی است که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع میشود و 250 سال ادامه پیدا میکند و به سال دویست و شصت - که سال شروع غیبت صغری است - در زندگی ائمه خاتمه پیدا میکند. …. زندگی ائمه (ع) را که 250 سال طول کشیده، زندگی یک انسان بهحساب بیاوریم، یک انسان 250 ساله؛ از هم جدا نیستند «کلّهم نور واحد». …. تمام کارهای ائمه در طول این 250 سال کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت و با تاکتیکهای مختلف است.»(انسان 250 ساله، ص 19)
«ائمه (ع) از لحظه وفات رسولالله تا سال دویست و شصت، درصدد بودند که حکومت الهی را در جامعه اسلامی به وجود بیاورند، این اصل مدعاست. … کار مهم دیگر تبیین مسئله امامت بود. امامت یعنی زمامداری جامعه اسلامی…. تمام نزاعی که شما در طول دوران زندگی ائمه (علیهمالسلام) بین آنها و دستگاههای ظلم و جور مشاهده میکنید بر سر همین قضیه است. آنهایی که با ائمه ما مخالفت میکردند، آنها را مسموم میکردند، مقتول میکردند، زندان میانداختند، محاصره میکردند، دعوایشان بر سر داعیه حکومت ائمه (ع) بود. اگر ائمه داعیه حکومت نداشتند و لو علم اولین و آخرین را هم به خودشان نسبت میدادند، اگر بحث قدرت سیاسی نبود، داعیه قدرت سیاسی نبود، هیچگونه تعرضی نسبت به آنها انجام نمیگرفت، لااقل به این شدت انجام نمیگرفت، اصلاً مسئله این است. لذا شما میبینید در بین دعوتها و تبلیغات ائمه (ع) روی کلمه امامت و مسئله امامت حساسیت بسیار بالایی است.»(انسان 250 ساله، ص 23)
ادامه دارد…