ترفندهای پیدا و پنهان (ابرهای تاریک)
در مبحث قبل مواردی از ترفندهای پیدا و پنهان دشمن را ذکر نمودیم و اینک ادامه …
مصاف با انقلاب اسلامی؛ تجلّی گاه طلوع حقیقت حسینی
یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابیعبدالله الحسین علیهالسّلام انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود.) بیانات در خطبههای نماز جمعه،18/2/1377 )
an style="color: #000000;">مصاف با انقلاب اسلامی؛ تجلّی گاه طلوع حقیقت حسینی
یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابیعبدالله الحسین علیهالسّلام انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود.) بیانات در خطبههای نماز جمعه،18/2/1377 )
انقلاب اسلامی از نهضت عاشورا سرمشق گرفت و اگر امام حسین (ع) در آن عصر قیام نمیکرد، انقلاب اسلامی ایران هرگز تحقق نمییافت. امام خمینی (قدس سره) احیاکننده سنت حسینی در زمان ما بود. حرکت او، جانی تازه به اسلام و عزتی دوباره به مسلمانان بخشید. لذا دشمن با طراحی همهجانبه به مقابله با انقلاب برخاست. با«ایجاد بیبندوباری؛ خدشه در ضروریات سیاسی و انقلابی مردم؛ دستهبندی برای خروج خیل عظیم مردم از صحنه با داعیهها و شعارهای گوناگون؛ زیر سؤال بردن مجموعههای پای بند به مبانی انقلاب و نظام»(آفتاب در مصاف، ص 534)
جنگ رسانهای و جنگ روانی، شیوههایی است که استکبار جهانی برای مقابله با انقلاب اسلامی به کار گرفت. انقلاب رنگی بارزترین نمونه ایست که دشمن جهت براندازی نرم در ایران برای تغییر حکومت اسلامی به راه انداخت.
مرکز سابان وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز طی گزارش مفصلی راهکارهای لازم برای براندازی نرم در ایران و حمایت از مخالفان نظام را قبل از انتخابات طراحی کرده بود.
از سوی مرکز سابان، ایالاتمتحده با بررسی سناریوهای مختلف علیه ایران، در کنار گزینههای مطرح دیپلماتیک و نظامی، موضع تغییر حکومت در ایران را از طریق کودتای مخملی، با ایجاد اغتشاش و هدایت آن توسط اپوزیسیون تا مرحله فروپاشی و سپس حمله نظامی و اشغال کشور، در شرایط فعلی مناسبترین گزینه تشخیص داده است.
موسسه سابان در ادامه این گزارش نگرش کلی به این سیاستها را چنین برشمرده است:
- اینکه چگونه میتوان جرقهای زد تا انقلاب مخملی صورت بگیرد، هنوز مبهم است، زیرا انقلابهای مخملی بسیار پیچیدهاند.
- گفته میشود که مخالفان جمهوری اسلامی، علاقهمند به امریکا هستند، لذا میتوانند انقلابی را رقم زنند که به منافع امریکا کمک کند… . ریموند تانتر از کمیته سیاست ایرانمی گوید که ما باید از دانشجویان و سایر گروهها، برای انقلاب مخملی حمایت مخفی کنیم: اینان پول، فکس، اینترنت و حمایت نیاز دارند.
- آمریکا از طریق رسانههایی که تحت حمایت او هستند مانند VOA و رادیو فردا و سایتهای اینترنتی، باید افراد منتقد کمتر شناختهشده را به جامعهی ایران معرفی کند.) جنگ نرم، داود رنجبران، ص 128)
اسلام آمریکایی بدل اسلام ناب محمدی (ص)
تمدن عصر جدید که شکوفایی آن را پیوسته ناشی از حذف دین از صحنه زندگی فرد و اجتماع میشمارند و عامل عقبافتادگی جوامع وامانده یا عقب نگهداشته شده را پای بندی به دین و ضوابط مذهبی قلمداد میکنند، حربه خطرناکی است که اثر نامطلوبی را بر روح انسان بر جای میگذارد.
«دو الگوی «اسلام تكفیری» و «اسلام لائیك» از سوی غرب به شما پیشنهادشده و خواهد شد تا الگوی «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» در میان انقلابهای منطقه تقویت نشود. كلمات را دوباره و بهدقت تعریف كنید.
«دموكرات بودن» اگر به معنای مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموكرات باشید؛ و اگر به معنای افتادن به دام لیبرال دموكراسی درجهی دوم و تقلیدی باشد، هیچیک دموكرات نباشید.
«سلفی گری» اگر به معنای اصولگرائی در كتاب و سنت و وفاداری به ارزشهای اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفی غربزدگی باشد، همگی سلفی باشید؛ و اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرائی و سماجت و عقلانیت - كه اركان تفكر و تمدن اسلامیاند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سكولاریزم و بیدینی خواهد شد.
به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیك و غربگرا و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی كه رژیم صهیونیستی را تحمل میکند، ولی با مذاهب اسلامیِ دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتی بهسوی آمریكا و ناتو دراز میکند، ولی در داخل به جنگهای قبیلهای و مذهبی دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با كفار است، اعتماد نكنید. به اسلام آمریكائی و انگلیسی بدبین باشید، كه شمارا به دام سرمایهداری غرب و مصرفزدگی و انحطاط اخلاقی میکشانند. در دهههای گذشته، هم نخبگان و هم حاكمان، به وابستگی بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریكا و یا شوروی افتخار میکردند و از سمبلهای اسلامی میگریختند؛ و امروز همهچیز برعكس شده است».) بیانات رهبری،14/11/90)
جریان سازی (القاعده، داعش و…) و اسلام هراسی
امروز یکی از کارهای اساسی و مهمی که در شرکتهای هنری معروف دنیا مورداستفاده قرار میگیرد عبارت است از ترساندن مردم از اسلام. چرا؟ اگر اسلام منافع جهان خواران را تهدید نکرده بود، در مقابل آن، این واکنشها نشان داده نمیشد. اینکه میبینید گروههایی را به نام اسلام و به نام حکومت اسلامی میسازند، میتراشند، مسلّح میکنند، پشتیبانی میکنند، به جان انسانها میاندازند و کشورها را بهوسیلهی آنها ناامن میکنند، این نشاندهندهی نفوذ پیام اسلام است. از اسلام حقیقی میترسند، از اسلام ناب میترسند…. (26/8/93)
امروز شما مىبینید «تکفیر»، یک عاملى براى دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامى است؛ نهفقط شیعه، [بلکه] اهل سنّت را هم تکفیر میکنند؛ اهل سنّت را هم مسجدشان را، نمازشان را منفجر میکنند به نفع رژیم صهیونیستى، براى اینکه مردم را و مسلمانها را به هم مشغول کنند تا غافل بشوند از مسئلهى مهم فلسطین و از حضور دشمن در دل دنیاى اسلام غفلت کنند؛ هدف، اینها است. یک عدّهای هم از روى سادهلوحى، بعضى هم البتّه از روى غرض، با آنها همراهى میکنند، این را باید متوجّه بود. (16/6/93)
اینها [قدرتهای غربى و عوامل منطقهاى آنها] اعتراف میکنند که این جریانها [جریان القاعده و داعش و …] را اینها به راه انداختهاند؛ اگر هم اعتراف نکنند ما شواهد داریم، ما میدانیم. من فراموش نمیکنم، مرحوم شیخ سعید شعبان - حالا آوردن اسمش دیگر اشکالى ندارد - عالم معروف اهلسنت، در مشهد - آنوقتى بود که ما در دوران جنگ بودیم - به من گفت که من اطلاع دارم که دارند تلاش میکنند براى اینکه شمارا از طرف شرق کشورتان، مشغول کنند و درگیر کنند؛ من گفتم خب شرق ما افغانستان است؛ گفت بله از طرف افغانستان. این قبل از آن بود که این جریان طالبان و القاعده و این حرفها در افغانستان راه بیفتد؛ ایشان خب ارتباط داشت با محافل گوناگون سیاسى و روحانىِ اهلسنت، درجاهای حساسى حضور داشت، شخص بسیار محترمى بود، مطلع شده بود، گفت من وظیفهى خودم دانستم که این را به شما بگویم. بعد از اندکى هم همین حوادث اتفاق افتاد و دیدیم که همینجور بود که گفت؛ بنابراین شبههاى وجود ندارد که راه انداختن این جریانها و ساختن این جریانها، به دست همین قدرتهای غربى و عوامل منطقهاى آنها [است]. حالا ممکن است یک مواردى خودشان مستقیم وارد نشوند و دیگران [وارد شوند]. البته مستقیم هم وارد شدند.
در همان قضیهى طالبان من فراموش نمیکنم در مجلات آمریکایى، جورى از طالبان حرف میزدند که به نحوی ترویج آنها بود؛ [البته] صریحاً ترویج نمیکردند اما کیفیت کار تبلیغاتى، ترویج طالبان بود آن اوایلى که اینها سرِکار آمده بودند.)بیانات در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۳/۶/۱۳ )
اذانی که انگلیس با آن مشکل نداشت
اگر کسى خیال کند که اسم اسلام موجب میشود که با جمهورى اسلامى مخالف باشند، نه اسم اسلام و ظواهر اسلامى و تشریفات اسلامى هیچکس را به مخالفت وادار نمیکنم. امام یکوقتی در یکى از صحبتهایشان میفرمودند: وقتیکه انگلیسها در دههى دوّم قرن بیستم - هزار و نهصد و خردهاى - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرماندهى نظامى انگلیسى دید یکنفری فریادى بلند کرده، دارد صدایى میزند، دستپاچه شد - روى مناره یک کسى اذان میگفت - پرسید این سروصدایی که هست چیست؟ گفتند اذان میگوید. گفت علیه ما است؟ یکى گفت نه؛ گفت خب، هرچه میخواهند بگوید. اذانى که علیه او نباشد، «اللهاکبر» ى که او را کوچک نکند، خب هرچه میخواهند بگوید، بگوید. مسئله مسئلهى اسم اسلام و تشریفات اسلامى نیست. امروز کشورهایى اسم اسلام رادارند، تشریفات اسلامى را هم کموبیش دارند، امّا نفتشان در اختیار استکبار است، امکاناتشان در اختیار استکبار است، منابع حیاتىشان در اختیار آنها است؛ هیچ مخالفتى با آنها نیست، خیلى هم دوستاند.)بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۹۳/۴/۱۶)
قرائت جدید از دین و (مدرنیزه کردن اسلام)
جان گالوین فرمانده نیروهای ناتو در سال 1992 میگوید: «ما جنگ سرد را از روسیه کمونیسم بردیم، حال میتوانیم به نبرد واقعی خود که قدمتی 1400 ساله دارد و همانا رویارویی با اسلام است، بازگردیم. هدف نهایی جنگ با تروریسم باید مدرنیزه کردن اسلام یا دین سازی باشد.»(جنگ نرم ف داود رنجبران، ص 272)
معاندانی که خود را روشنفکر دینی میدانند درحالیکه نه بهرهای از دیندارند و نه از فکر روشن، اثری. اینان اصرار میورزند که شهادت امام حسین (ع) رویدادی عادی یا واکنشی در برابر خشونت پیغمبر (ص) بوده است: پیامبر (ص) در جنگ بدر با بنیامیه خشونت کرد؛ در مقابل، بنیامیه نیز در کربلا آتش جنگ را برافروختند و پسر پیامبر (ص) و یارانش را کشتند و این عمل نتیجه آن خشونت بود. (رجوع شود به؛ اکبر گنجی، «خون به خون شستن آمد محال»، صبح امروز، 23/2/1378، ص 6؛ به نقل از آذرخش کربلا، ص 54)
این نوع تلقی از اسلام، «اسلام مدرن» و «قرائت جدید از اسلام» خوانده میشود! این قرائت نگرهای است که ترویج میشود تا مابعد از این امام حسین (ع) را اینگونه بشناسیم.
در مقالات و مکتوبات و بیانات خود مدعی میشوند که فرهنگ عاشورا قابلیت ساطع کردن برداشتهای متفاوتی از قبیل تسلیبخش، برداشت تضحیه و برداشت تهاجمی را دارد و مبنای عقلانی قیام امام را به چالش کشیده و زیر سؤال میبرند و اینکه بعد از اربعین، حرکات ائمه برمبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت و امام خمینی نیز اگرچه قبل از انقلاب حرکات عاشورا گونه زیادی داشتم این حرکات، پس از انقلاب عقلایی تر! شده و امام از گفتمان عاشورا به گفتمان اربعین! گذر کرده است؛ و نظام ایران نیز برای حفظ بقا خویش باید از فرهنگ عاشورا به سمت فرهنگ اربعین حرکت کند و به الزامات عقلانی گفتمان بقاء مقید باشد؛ و … . (رجوع کنید به: سعید حجاریان، فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین، روزنامه آرمان، 7 آبان 93.)
میبینیم که بن به فرموده مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)«دشمنان بعضی از مطبوعات ما را برای خودشان پایگاه قراردادند تا از آنها بر ضد اسلام و نظام اسلامی استفاده کند.»
ولایت ستیزی
عمود خیمه ما ولایت است. دشمنان این را فهمیدند و در طول تاریخ تلاش کردند تا ولایت را از ما بگیرند.
بعد از رحلت پیامبر (ص) ولایت گریزی را در جامعه تزریق کردند و با همین هدف جنگهایی را علیه امام علی (ع) طراحی کرده و به راه انداختند و سپس با تهاجم فرهنگی و جنگ روانی نعمت ولایت را از جامعه گرفتند. ولایت گریزی در کربلا به ولایت ستیزی تبدیل شد و کوشیدند تا امامت را به سلطنت تبدیل کنند. امروزه نیز رهبری را عامل استبداد معرفی کرده و تمام سعیشان بر آن است تا جایگاه ولایت را خدشهدار و حذف نمایند.
مهدی کلانتر زاده در کتاب جامعه مدنی چنین مینویسد: «در برخی جوامع حاکمان به خویش وجههی فوق بشری و خدایی میدهند. زمانی که حاکم یا فرمانروایی را بهعنوان صاحب بلامنازع یا نماینده دین معرفی میکنند، سرپیچی از او بسیار مشکل میشود …. تنها راه فائق آمدن بر این خدعهها، روشنگری اذهان عمومی است که هیچ حاکم یا فردی نبایستی ادعای جانشینی خداوند را بر روی زمین بکند تا از طریق این ادعا قدرت خویش را مطلق و غیرقابل نقد جلوه دهد.»(جامعه مدنی، ص 88، به نقل از جنگ نرم، داود رنجبران، ص 296)
تأکید بر مقابله با ولایت و رهبری حکومت، از راههای اصلی جریان برانداز است؛ بنابراین در طول تاریخ شاهد بودیم که چهکارهایی را انجام دادند تا مردم را از امام زمانشان دورنگه دارند و این دوری را به ولایت گریزی و سپس ولایت ستیزی برسانند و عاشورا درنتیجه همین دوری از ولایت و ولایت ستیزی بود که رقم خورد.
در عصر حاضر نیز تلاش میکنند تا نعمت ولایتفقیه را از ما بگیرند. در اعتراضات و آشوبهای بعد از انتخابات 22 خرداد دیدیم که عدهای از آشوبگران مستقیماً شعارهایی را علیه امام خامنهای سر میدادند.
بعد اغتشاشات در انتخابات، نخستوزیر فرانسه در جلسهای با سازمانهای جاسوسی فرانسه گفته بود: ما همهچیز را در نظر گرفته بودیم، جز جایگاه ولایتفقیه در جامعه ایران، به همین خاطر بعد از تجربه اغتشاشات و شکست آن، در روز قدس، 13 آبان و روز عاشورا؛ تمثال آن ولایتفقیه را نشانه گرفتند و شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» یا «مرگ بر اصل ولایتفقیه» را آموزش دادند، داخلی تکرار کنند.
تهاجم مدرن
… امروزه صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت وجود دارد که هدف عمدهشان این است که تفکرات اسلامی و بخصوص تفکرات شیعی را موردتهاجم قرار دهند. تهاجم هم تهاجم استدلالی نیست؛ از روشهای تخریبی و از روشهای روانشناسانه و غیره استفاده میکنند. (بیانات 27 بهمن 1379)
شما میبینید تلویزیون، رادیو، وسایل الکترونیکی، اینترنت و دیگر وسایل ارتباطی، امروز در دنیا در خدمت چه اهدافی قرار دارد. امروز استکبار به این هم اکتفا نمیکنم که شمشیر نشان بدهد؛ شمشیر هم نشان میدهد، اما در کنار او به دهها شیوهی دیگر متوسل میشود برای اینکه آن فکر غلط، آن راه خطا، آن روش ستمگرانه و طغیانگر را بر ملتها تحمیل کند. (بیانات، 23 اردیبهشت 1388)
…. این شیطانی که حمله میکند، همیشه یکجور حمله نمیکنم. شیطان امروز که از راه اینترنت و ماهواره و روشهای ارتباطی مدرن و فوق مدرن سراغ شما میآید، حرفهای مدرنی هم دارد؛ سختافزارش را مدرن کرده، نرمافزار مدرن هم دارد. شبهه آفرینی دارد، اخلال در عقیده دارد، ایجاد تشویش در ذهن دارد، تزریق ناامیدی دارد، ایجاد اختلاف دارد. (20 مهر 1390)
تهاجم هالیوودی و اشاعه سبک زندگی غربی
«اینها بهصورت پروژهای یک ملت را تحت مطالعه قرار میدهند. نقاط ضعفش را پیدا میکنند، از روانشناس و جامعهشناس و مورخ و هنرمند و اینها استفاده میکنند، راههای تسلط بر این ملت را پیدا میکنند؛ بعد به فیلمساز، به فلان بنگاه هنری در هالیوود سفارش میکنند که بسازد و میسازد. بسیاری از فیلمهایی که برای ماها و برای کشورهایی نظیر ما میسازند، از این قبیل است. سلیقه سازی میکنند، فرهنگسازی میکنند: بعدازآنکه سلیقهها را عوض کردند، ذائقهها را عوض کردند، آنوقت اگر احتیاج به زر و زور بود، دلارها را وارد میکنند، نیروهای نظامی و ژنرالها را وارد میکنند. این، شیوهی حرکت غربیهاست؛ باید مراقب بود.» (از بیانات رهبری)
ترویج فمینیسم و سکولاریسم در روابط فردی و اجتماعی زنان
زن از منظر اسلام چنان قدر و منزلتی دارد که بعید است اگر کسی این جایگاه رفیع را بشناسد آن را به زر و زیور بفروشد. متأسفانه این نگاه، آن چنانکه باید تبیین و تبلیغ نشده و فرصت شبهه افکنی بسیاری برای جریانهای رسانهای معاند به وجود آورده است؛ و الگوی ترکیبی زن آمریکایی - ترک را برای زن مسلمان ارائه میدهند درحالیکه ما الگویی چون حضرت زینب (س) و دیگر زنان عاشورایی راداریم. بصیرت زینب کبری (س) در تحلیل واقعهی عاشورا و ارتباط آن با آسیبهای انقلاب نبوی و انقلاب علوی، بیانگر عظمت ایشان است. ما رایت الا جمیلا زینب کبری (س) را همراه کنید با آنچه نقلشده است که حضرت حتی در شب یازدهم، نماز شبش ترک نشد. در طول دوران اسارت، انقطاع الی الله اش، دلبستگیاش به خدای متعال، رابطهاش باخدای متعال سست نشد، کم نشد، بلکه بیشتر شد. این زن الگوست. الگو برای همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم.
دشمن با استفاده از ابزارهای گوناگون و بهویژه بهوسیله سریالهای شبکههای ماهوارهای فمینیسم و تبیین تاریخی آن را آشکارا تبلیغ میکند و ارزشهای فمینیستی میان زنان را ترویج میدهد و به تخریب چهرهی زن شرقی، مسلمان، سنتی و غیر فمینیست میپردازد؛ و به اسم آزادی و برابری بدترین جنایات را انجام میدهند. رهبر انقلاب دراینباره میفرمایند:
«یکی از سیئات تمدن مادی، حرکتی است که در مورد زن انجام دادند. ما در این زمینه خیلی حرف داریم. گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد جنس زن مرتکب شده است، نه به این زودی قابل پاک شدن است، نه به این زودی قابل جبران شدن است، حتّی نه بهآسانی قابلبیان کردن است. حالا اسمهای گوناگونی هم میگذارد - مثل همهی کارهایشان - جنایت میکنند، اسمش را حقوق بشر میگذارد! ظلم میکنند، اسمش را طرفداری از ملتها میگذارد! حملهی نظامی میکنند، اسمش را دفاع میگذارد! یکی از طبایع تمدن غربی، فریب است؛ دورویی، نفاق، دروغگوئی، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضیهی زن هم عیناً همینجور است. آنها متأسفانه فرهنگ رایج خودشان را در کل دنیا گسترش دادهاند. امروز در دنیا کاری کردهاند که یکی از مهمترین وظائف زن - اگر نگونیم مهمترین وظائف - این است که جلوهگری کند، زیباییهای خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ این شده خصوصیت حتمی و لازم زن! متأسفانه الان در دنیا اینجور شده. در رسمیترین مجالس - مجالس سیاسی، مجالس گوناگون - مردها باید با شلوار بلند بیایند، باید بالباس پوشیده بیایند، اما زنها هرچه برهنهتر و عریانتر بیایند، اشکالی ندارد! این عادی است؟ این طبیعی است؟ اینیک حرکت بر طبق طبیعت است؟ آنها این کار را کردند. زن باید خودش را در معرض دید مرد قرار دهد، برای اینکه مایهی التذاذ مرد شود! ظلمی از این بالاتر؟ اسم این را گذاشتهاند آزادی، اسم نقطهی مقابلش را گذاشتهاند اسارت! درحالیکه احتجاب زن، حجاب قرار دادن زن برای خود، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. این حریم را شکستند و دارند روزبهروز هم بیشتر میشکنند؛ اسمهای گوناگون هم رویش میگذارد. اولین یا شاید یکی از اولین آثار سوئی که این مسئله گذاشت، ویران کردن خانواده بود؛ بنیان خانواده سست شد. وقتی در یک جامعهای خانواده متزلزل شد و از بین رفت، مفاسد در این جامعه نهادینه میشود.» (بیانات رهبری،11/2/1392)
باربی سازی دختران
جنگ جهانی دوم پایان یافت و جنگ سرد آغاز شد دشمنان از این به بعد سلاح فرهنگ، هنر و رسانه را بکار گرفتند و از تجربه تاریخی اندلس و اهرم افساد زنان و دختران بهره بردند تا برای آینده کودکان ما الگوسازی کنند. عروسک باربی را تولید و به فروش رساندند و وسیله بازی و سرگرمی کودکانمان قراردادند تغییرات فرهنگی و سیاسی دنيا را بهطور دائمی رصد کرده و با تسلط فرهنگي بر غفلت جهان این اسب تروآ را تاختند و سود کلانی هم از این طریق کسب کردند و در کنار اهداف فرهنگی، به اقتصاد خویش نیز رونق بخشیدند.
با تنوع در ساخت آن به تخریب ارزشها و کشورگشایی پرداختند. باربی پرستار، معلم، خلبان، ژیمناست، خواننده و ملیتهای مختلف هندی، آفریقایی، چینی، لهستانی و … باربی نظامی و ضد تروریست، باربی انتحاری و تمسخر شهادتطلبی مسلمانان.
باربی انتحاری و شهادتطلب که پس از فریاد ا… اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش منفجر میشود بهطور غیرمستقیم تلاش میکرد تا فرهنگ شهادتطلبی یا تنها سلاح پیروز و بیرقیب مسلمانان را در میان کودکان به تمسخر گیرد.
ازجمله کارکردهای باربی عبارتاند از:
ترويج عریان گرایی، اشرافی گرایی و مصرفگرایی
پررنگ نمودن غرایز جنسی و ایجاد بلوغ زودرس جنسی
تقلیل حیا و ترویج اخلاق و آموزش روابط جنسی در ذهن دختران
گسترش بيماري سوءتغذیه دختران (1 نفر از 5)
صرف هزینههای فراوان (جراحي براي تطبيق با ملکه زیبایی)
دروغ آشكار به زنان دنيا (2 متر و 46 کیلوگرم بجاي 63/1 و 66 كيلو)
آموزگار سکس و بیبند باري/ به هم زدن سلامت اخلاقی و روانی
شعار فرزند کمتر در خدمت پروژه جنگ جمعیتی
ساموئل هانتینگتون نظریهپرداز غربی چنین مینویسد:
«یكی از مشكلات ما در مقابل كشورهای مسلمان، زادوولد زیاد در این كشورها است؛ جنبشهای اجتماعی را آنها به وجود میآورند؛ بنابراین تا چند سال دیگر كه ما كشورهای غربی اُفت جمعیتی خواهیم داشت، این برای ما یك تهدید بزرگ است. او همچنین میگوید: تمدن اسلامی تمدنی است كه چالش آن تا حدودی متفاوت از دیگر چالشهاست، چراكه این تمدن اساساً ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد. بعد ادامه میدهد: رشد بالای زادوولد كه در اكثر كشورهای اسلامی شاهد آن هستیم، این چالش را متفاوت كرده است. امروزه بیش از ۲۰ درصد از جمعیت جهان اسلام را جمعیت بین ۱۵ تا ۲۵ سال تشكیل میدهد كه این خطر بزرگی برای اهداف غرب بهحساب میآید.»
چنین سخنانی و نظایر آن، نشاندهنده هراس فوقالعاده تحلیلگران غربی از جمعیت جوان کشورهای اسلامی و بهویژه ایران است.
آنها بهخوبی میدانند که افزایش جمعیت جوان، افزایش اقتدار سیاسی را در پی دارد؛ چراکه این قشر در مواقع خطر تمام انرژی خود را صرف دفاع از کشور و نوامیس خود میکنند و ازاینرو خطر بزرگی بر سر راه آنهاست؛ به همین جهت این وحشت آمریکایی، به تبلیغات گسترده ضد جمعیت ایران و جهان اسلام تبدیل میشود و اسلام و تشیع را هدف قرار میدهد. این مسئله زمانی روشنتر میشود که برنامههای افزایش جمعیت در کشورهای غربی و بهویژه در میان طراحان اصلی کاهش جمعیت در جهان یعنی صهیونیستها بررسی شود. در رژیم اشغالگر قدس هر عائله یهودی بایستی حداقل چهار بچه داشته باشد و … .
در این راستا (جنگ جمعیتی) پروژهای مطالعاتی در دهه هفتاد در زمان هنری کسینجردر امریکا به اسم NSSM 200 انجام شد؛ و مؤثرترین برنامه است که برای دو دهه بر جمعیت زدای جهانی مسلط بوده است و هنوز جنبههای روانشناختی و سیاسی برنامه، کلیه بخشهای جوامع سرتاسر جهان، بهویژه بخشهای حکومتی، رسانههای گروهی و آکادمیک را تحت تأثیر قرار میدهد.
آمریکا از دو راه «مدیریت سیاسی در کشورهای اسلامی» و «سازمانهای بینالمللی» سعی میکند تا سیاستش را در قبال جمعیت در کشورهای اسلامی با دخالتهای مالی و دخالتهای فرهنگی به اجرا درآورد. ازجمله سیاستها و برنامههای آنان علیه جمعیت عبارتاند از:
1- تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشهای جوامع بهویژه مسلمانان از طریق:
- تأکید بر اهمیت منافع مادی و حاکمیت اقتصاد بر برنامهریزیهای اجتماعی؛
- تضعیف و تزلزل در ارزشهای اساسی و اخلاق عمومی جامعه؛
- تأکید بر اولویت منافع فردی نسبت به خانوادگی و اجتماعی؛
- گسترش سیطره فردگرایی و لذت طلبی؛
- حاکمیت اومانیسم و نفی دین در فرهنگ عمومی جامعه (با گسترش فرهنگ سکولار)؛
2- فشار اقتصادی بر خانوادهها با توسعه فرهنگ مصرفگرایی و احساس عدم رضایت از امکانات و وضع موجود؛
3- استفاده ابزاری از بهداشت و سلامت مادر و فرزند؛
4- تأکید بر ایجاد تغییراتی با عنوان آزادی و توانمندسازی و رساندن زنان به استقلال و….
5- استفاده ابزاری از دین بهعنوان مهمترین عامل تأثیرگذار و تفسیر و تعبیر جانبدارانه و تحریفی از کلام عالمان دینی در تجویز و تأکید سیاستهای کنترل جمعیت؛ (جنگ جمعیتی ستیز صهیونیسم علیه ملتها، شورای عالی انقلاب فرهنگی، بهار 92)