مفهومشناسی عزت
واژه «عزت » و صفت «عزیز» در فرهنگ اسلامی معنای خاصی دارد که با آنچه در بین مردم متداول می باشد، متفاوت است . عز در اصل به مفهوم شدت، غلبه و توانایی است و عزت رفعت و قوت را می رساند . چنان چه عزیز از صفات الهی و اسماء حسنی می باشد; یعنی خدایی که بر همه چیز غالب است (1) و قاهر و غالبی که در هیچ شرایطی مقهور و مغلوب نمی گردد . (2) انسانی که از این خصلت برخوردار است، با مناعت طبع و عزت نفسی که دارد، تن به امور ذلت آور نمی دهد . (3)
عزت در زبان فارسی به معنای سرافرازی، بزرگواری، کرامت انسانی، ارجمندی و شرافت و ضد ذلت است . همچنین کسی که دیگری را بسیار دوست دارد، می گوید: او عزیز من است . و آنچه مورد علاقه آدمی باشد، چنین حالتی دارد . اما در فرهنگ قرآن و عترت، عزیز به کسی می گویند که در زندگی شکست ناپذیر است، بر تمامی قدرت ها غلبه یافته و پیروزی را به دست آورده است; عزتمندی مردم یعنی آن که در برابر هر منطقی و هر حرکتی صلابت دارند و قوی هستند .
عزت در آدمی صفتی است قریب به حالت تکبر، که اولی پسندیده و دومی مذموم است; عزت، شناخت مرتبه راستین و واقعی هرکس و قراردادن خویشتن در جایگاهی است که باید قرار گیرد، و نیز ارج نهادن به چنین منزلتی که با اهتمام و گام نهادن در طریق فضیلت به دست آمده است . اما تکبر، نوعی جهالت نسبت به موقعیت خویش بوده و فردی که به چنین صفتی مبتلا می گردد، خود را در مقام برتر از دیگران قرار می دهد، بدون آن که شرایط، شایستگی و توانایی آن را داشته باشد . (4)
روایت کرده اند: یکی از جاهلان، خطاب به امام حسین علیه السلام عرض کرد: در روش تو نوعی تکبر مشاهده می کنم؟ ! آن فروغ شهادت در پاسخ فرمود: «بل فی عزة; بلکه در وجود من عزت می باشد .» آن گاه امام این آیه را تلاوت فرمود: «فلله العزة و لرسوله و للمؤمنین » ; (5) عزت مختص خداوند، رسولش و مؤمنان است . (6)
پی نوشت ها :
1 . لسان العرب، ابن منظور، ذیل عز .
2 . الفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ذیل عز .
3 . مجمع البیان لعلوم القرآن، فضل بن حسن طبری، ج 3، ص 193 .
4 . ر . ک: اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، سعید الخوری، الشرتونی اللبنانی، ذیل عز .
5 . منافقون/8 .
6 . بحارالانوار، ج 44، ص 198