منطق حسینی و امتناع از بیعت
محور منطق امام حسین علیه السلام این است که زندگی در زیر سلطه اهل ستم و افراد ضد حق، مرگ است و کشته شدن در راه مبارزه با آنان، حیات آفرین می باشد: «انی لا اری الموت الا السعادة و لا الحیاة مع الظالمین الا برما; (1) به درستی که من مرگ در راه مبارزه با حکومت ستمگران را، نابودی تلقی نمی کنم بلکه این مرگ را زندگی توام با سعادت، و زیستن با ظالمان را، مرگی آمیخته به فلاکت می دانم .»
این بیان درخشان، اساس خطبه ها و نامه های نورانی حضرت را تشکیل می دهد و هماهنگی و همگامی حرکت او را با بعثت نبوی و مجاهدت های حضرت علی علیه السلام به اثبات می رساند و ریشه های اصلی نهضتش را روشن می کند .
در این سخن نکته ای نهفته که تجلی آن را افزایش می دهد و آن، این است که امام نه تنها تسلیم در برابر ظالم را، بلکه اساسا زیستن با اهل ستم را، مرگی واقعی می داند . منطق امام حسین علیه السلام این است که: حتی اگر امویان و غاصبان حکومت و افراد ضد قرآن و سنت نبوی، وی را مورد اکرام و حمایت قرار دهند، بازهم زندگی با آنان را زبونی و خواری می داند . و این گونه سازش، ننگی است که با ایمان و کرامت انسانی سازگاری ندارد . همزیستی و موافقت و سکوت در برخورد با متجاوزان به حریم الهی روا نمی باشد . تسلیم در مقابل ستمگران، برای اعتقادات دینی خطر اساسی دارد و باید «مرگ سرخ » توام با «شرافت » را بر زندگی سیاه و ذلیلانه ترجیح داد و به حماسه ای شکوهمند که شیوه مردان حق است، مترنم گردید .
سرچشمه این بینش شگفت انگیز و شهامت وصف ناپذیر، ایمان و باوری راستین است که دل و روح مردان خدا را از تعلقات مادی و فناپذیر می رهاند . چنین ایمانی در حد بسیار عالی در تمامی مراحل زندگی آن امام و یارانش قابل مشاهده است . چنین ویژگی هایی موجب گردید که رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در باره امام حسین علیه السلام بفرماید:
«ان الحسین بن علی مصباح هدی و سفینة النجاة و امام خیر و یمن و عز و فخر; (2) یعنی حسین بن علی علیهما السلام چراغ هدایت، کشتی نجات و پیشوای سعادت و خجستگی و امام عزت و افتخار است » .