« عزّت»در فرهنگ عاشورا
عزّت به عنوان یك خصلت متعالی نفسانی و به معنای نفوذناپذیر بودن، صلابت نفس، شكستناپذیری، مقهور عوامل بیرونی نشدن، كرامت و والایی روح انسانی، در مقابل واژة ذلّت قرار دارد كه به معنای تن به پستی و دنانت دادن، ستمپذیری، زیر بار منّت رفتن و تحمّل سلطة باطل است.
از زیباترین خصلتها و روحیّاتی كه در عاشورا تجلّی نمود، جلوههای گوناگون ‹‹ عزّت›› بود.دودمان بنیامیّه میخواستند ذلت بیعت با خویش را بر حسین ابن علی (علیه السلام) تحمیل نمایند، ولی روح بلند حسین (علیه السلام) و یارانش این ذلّت و فرومایگی را تحمّل ننمود و فریاد برآورد كه : ‹‹لا اعطیكم بیدی اعطاء الذلیل›› هیچگاه همانند انسانهای پست و ذلیل، دست بیعت با شما نخواهم داد.
امام (علیه السلام) در یكی از شور انگیزترین سخنانش در كربلا فرمود: ‹‹الدّعی و ابن الدّعی قدر كزنی بین اثنتین، بین السلّه و الذله، هیهات منا الذله›› یزیدبن معاویه مرا میان كشتهشدن و ذلت مخیّر نمود، ولی من هرگز جانب ذلت و خواری را نمیگیرم.
بعد در ادامه فرمود: این را خدا و رسول و دامان پاك عترت و نفوس باعزّت نمیپذیرند. من هرگز اطاعت از ستمگران را بر شهادت عزّتبخش ترجیح نخواهم داد. به خدا قسم آنچه را از من میخواهند، نخواهم پذیرفت (ذلت و خواری را) تا اینكه خدا را آغشته به خون خویش، دیدار نمایم.
این سخن بلند و حیاتبخش اوست كه در رجزخوانیهای روز عاشورایش میفرمود: ‹‹الموت اولی من ركوب العار››مرگ نزد من از ننگ و خواری برتر است. و باز میفرمود:‹‹موت فی عزّ خیر من حیاه فی ذلّ››مرگ با عزت از زندگی همراه با ذلت برتر و بالاتر است. در دعاهای بلندشان به ما آموختند كه چگونه طلب عزت نماییم: ‹‹اللهم و فی صدور الكافرین فعظّمنی و فی اعین المؤمنین فجلّلنی و فی نفسی و اهل بیتی فذللّنی›› خداوندا مرا در نزد بیگانگان عظیم و عزّتمند و در نزد مؤمنین بزرگوار و در نزد خودم حقیر و بدور از تكبّر گردان.
در دعای روز عرفه، از فرزندش امام سجاد (علیه السلام) میخوانیم: ‹‹ذللّنی بین یدیك و اعزّنی عند خلقك، وارفعنی بین عبادك…››
خدایا مرا نزد خودم حقیر گردان؛ و نزد مردم عزیز گردان؛ و بین بندگان خود رفعت بخش.
در فرهنگ عاشورا آموختیم كه اگردستیابی به عزّت راهی جز مرگ و كشته شدن نداشته باشد، باید این راه را پیمود تا به ساحل شرافت و عزّت برسیم. لذا امام (علیه السلام) پس از برخورد با سپاه حرّ فرمود: ‹‹ من از مرگ، باكی ندارم، مرگ راحتترین راه برای رسیدن به عزت است. مرگ با عزت، حیات ابدی است؛ و زندگی ذلتبار، مرگ واقعی است. آیا مرا از مرگ میترسانید؟ چه خیال باطلی، هرگز از ترس مرگ، ظلم و ذلت را تحمل نمیكنم. درود بر مرگ در راه خدا. شما با كشتن من نمیتوانید شكوه و عزت و شرافت مرا از بین ببرید. هیچ هراسی از مردن ندارم.››