مصاف با بعثت خون - پست ثابت
كربلا شعار شيعه است
عاشورا پرچم اسلام است
و تا عاشورا هست ، اسلام هم هست
?نظر حضرت آیة الله جوادی درباره استادش امام خمینی» آیة الله جوادی آملی: هیچ کس به خود اجازه نمیدهد که احدی را با امامان معصوم -علیهم السلام- همسنگ و هم تراز بداند امّا انسان جایز می شمارد که بگوید حضرت امام خمینی -قدّس سرّه- نزدیکتر از دیگران به امام معصوم علیه السلام است، شاگرد برومندتر آنهاست، ارثی را از آنها برده که دیگران نبرده اند، راه آنان را به گونه ای پیموده است که دیگران طی نکرده اند… ?همان طوری که هیچ کسی را با امام معصوم -علیه السلام- نمی توان قیاس کرد، هیچ کسی از علمای عادی را هم با امام امت نمیتوان سنجید، زیرا او حساب دیگری دارد… ?آیا شما راه امام معصوم -علیه السلام- را در غیر امام خمینی -قدّس سرّه- نشان دارید؟ اگر چنین است ما را. هم باخبر کنید!… ♻️وقتی انسان کنار مزار امام امّت مشرّف می شود، با اطمینان خاطر، با تمام وجود خود، با علاقه و بدون تردید؛ میتواند بگوید: «أشهَدُأنَّکَ قَد أَقمتَ الصَّلاةَ وآتَیتَ الزَّکوٰةَ وأمَرتَ بِالمعروف و نَهَیتَ عن المنکر وجاهَدتَ فی اللّٰه حَقَّ جهاده حَتّٰی أتاک الیقین». ?او امامزاده و از سلاله انبیاست و امتحان داده است. ااگر درباره سایر امامزاده ها شنیده ایم، در سنّت و سیرت این امامزاده با چشم خود دیده ایم که «جاهَدتَ فی اللّٰه حَقَّ جهاده حَتّٰی أتاک الیقین». ?منبع:بنیان مرصوص،ص105،106،107،103
? محصولات مرتبط با امام خمینی رحمه الله:
? مجموعه آثار امام خمینی رحمه الله نسخه 2
? http://www.noorsoft.org/fa/node/15044
? وصیت نامه امام خمینی رحمه الله
? http://www.noorsoft.org/fa/node/12689
?تبیان؛ آثار موضوعی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله
? http://www.noorsoft.org/fa/node/12628
? تحریرالوسیله، شروح و تعلیقات
? http://www.noorsoft.org/fa/node/6405
:
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
شادیام داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من
جور مجنون ببرم تیشه فرهاد کشم
مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سرّیست که باید بَرِ استاد کشم
سالها میگذرد، حادثهها میآید
از هماکنون آماده استقبال از ماه مبارک رمضان باشیم
حضرت آیت الله جوادی آملی امروز در پایان جلسه درس خارج فقه در مسجد اعظم به ایام پایانی ماه شعبان و فرا رسیدن ماه مبارک رمضان اشاره کردند و بیان داشتند: خداوند در قرآن می فرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، «یا أَیُّهَا النَّاس»، این منادا است! اما ما که مناجات میکنیم داعیه نزدیکی داریم، یعنی انسان تا نزدیک نشود که جای مناجات نیست. حالا معلوم نیست که آن حاجت ما درست باشد، ولی داعیه نزدیکی داریم.
ایشان ادامه دادند: خصصیه مناجات شعبانیه این است که خداوند با ما مناجات میکند. ذات أقدس الهی وقتی مناجات میکند یعنی چه؟ خدایا! من اینقدر نزدیک بشوم و مقرّب بشوم که «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ»! یعنی ما واقعاً نزدیک او شدیم، در حقیقت خداوند ما را به خود نزدیک کرد، ما را برد بالا.
معظم له خاطرنشان کرد: چه وقت ما به خداوند نزدیک میشویم که او با ما مناجات کند؟ این نکته در همان مراحل عالیه همین مناجات شعبانیه آمده است. اولاً فرمود دشمن انسان ـ که در سوره مبارکه «حشر» و اینها آمده ـ در درون انسان می باشد و خیلی هم به او نزدیک است؛ این بخل، این غرور، این خودخواهی، این دشمن حاضر است، این را باید برداریم تا اینکه اهل مناجات بشویم. گاهی انسان تلاش و کوشش میکند برای قطع اینگونه از علایق، این یک مرحله است اما گاهی وقتی به قطع علایق موفق شد، به انقطاع میرسد؛ «قطع» یعنی اینکه آدم در صدد تلاش و کوشش است که این بند را بگسلد؛ اما «انقطاع» خیلی دقیقتر از «قطع» است و به این معناست که دیگر ما به او هم توجه نداریم. «کمال انقطاع» که مرحله سوم است و در این مناجات شعبانیه آمده این است «هَبْ لِی کَمالَ الانْقِطاعِ الَیْک»، آنوقت در مرحله بعد «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ ُ فَصَعِقَ لِجَلَالِکَ»، انسان شایسته است که مناجات او بشنود.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به سیره ائمه اطهار(ع) در مناجات با خداوند ابراز داشتند: لذّتی که یک انسان وارسته از اینگونه مناجات دارد، قابل قیاس با هیچ چیز نیست. این غذاهای لذیذ مادامی که در فضای دهان است لذیذ است، وگرنه بعد از هضم، عفِن است؛ آن لذّتی که «لَا لَغْوٌ فِیهَا وَ لاَ تَأْثِیمٌ»، در همین مناجاتهاست. رسیدن به این لذت شدنی است و اگر شدنی نبود به ما نمیگفتند بخوانید، اصرار هم دارند که بخوانید و دستور دادند به ما. این چهار مرحله را که آدم طی بکند آن قلّهاش همین است که انسان مورد مناجات ذات أقدس الهی بشود. آنوقت یک کسی ـ خدایی ناکرده ـ اینها را به چیز دیگر بفروشد، معلوم میشود که «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ» است.
ایشان با اشاره به نزدیک بودن حلول ماه مبارک رمضان اذعان داشتند: از هماکنون آماده باشیم به استقبال ماه مبارک رمضان برویم، به ضیافت الهی برویم. در این ضیافت هم می توان مهمان و هم می توان میزبان خدای متعال بود؛ چه در ماه مبارک رمضان انسان جزء «ضیوف الرحمان» میشود، چه در حج و عمره جزء «ضیوف الرحمان» میشود. فرمود من هم اگر دعوت بکنید میآیم، این حدیث نورانی «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُم» همین است؛ اگر من را به عنوان مهمان دعوت بکنید و بشوید میزبان، من هم میآیم؛ اما من همه جا نمیروم «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُم». پس آنها که جمع بین میزبانی و مهمانی خداوند را داشته باشند «طوبی لهم و حسن مآب»؛ اما برای ما حداقل این است که حالا یا میزبان بشویم یا مهمان بشویم این راه باز است.
یه متنی تو شبکه های مجازی دیدم زیبا بود
گفتم براتون بذارم شاید شماهم لذت ببرید
#خوشبختی_یعنی_این
نیم ساعتی میشد…
که منتظر خونواده عروس بودیم…
قلبم داشت از جا کنده میشد…
دست و پام سست شده بود…
بالاخره انتظار به سر رسید و…
خطبه عقدمون…?
تو حرم امام رضا(علیه السلام)جاری شد…
کل فامیل مشغول روبوسی و تبریک گفتن شدن…
نقل و شکلات بود که مثه بارون رو سر و کله مون میریختن…
گفتن که عروس و دوماد…
دو نفری…
برن محضر آقا زیارت…
نجابت و حیای همسرم…
مانع از این شد که دستشو بده به دستم..
دوشادوش هم رفتیم زیارت و برگشتیم…
#از_عنایات_رئوف_است_که_اندر_حرمش…
#همره_دلبر_خود_شانه_به_شانه_به_زیارت_بروی…
خدا میدونه چه آشوب و استرسی تو دلمون بود…
راهی محضر شدیم تا اسممون بره تو شناسنامه هم..
رفتیم محضر تا 6 دنگ دلمو سند بزنم بنامش
#سند_منگوله_دار_دل_من_خورده_بنامت_بانو…
#صاحب_و_مالک_قانونی_این_دل_شده_ای
وقتی رسیدیم خونه…
مهمونا اومده بودن…
نزدیک اذون بود…
بدون توجه به مهمونا…
با آب حوض وسط حیاط وضو گرفتم و…
آماده نماز اول وقت شدم…
به اتاق گوشه حیاط رفتم ایستادم به نماز…
احساس کردم…
کسی بهم اقتدا کرده…
سلام نمازو که دادم… برگشتم…
پشت سرم،همسرمو دیدم…
با چادری سفید و چهره ای نورانی و زیبا…
چنان محو تماشاش بودم که گویا تا به حال…
این همه زیبایی رو یه جا ندیده بودم…
#چار_قل_خواندم_برایت_قل_هو_الله_احد…
#قل_هو_زیبا_و_قل_مَه_رو_و_قل_عمرت_ابد
با صدایی نازک و مهربون…
به خودم اومدم…
دستشو دراز کرد و گفت:
?.قبول باشه…?
دست دادم و گفتم:
? قبول حق ?
لمس دستای مهربونش…
انگار دلمو به خدا نزدیکتر کرده بود…
یه حس معنوی بی نظیر…
✫راوے : گمنام ✫
یکی تو 23 سالگی ازدواج می کنه و اولین بچه شو 10 سال بعد به دنیا میاره،
اون یکی 29 سالگی ازدواج می کنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره.
یکی 25 سالگی فارغ التحصیل میشه ولی 5 سال بعدش کار پیدا می کنه،
اون یکی 29 سالگی مدرکشو می گیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا می کنه.
یکی 30 سالگی رئیس شرکت میشه و توی 40 سالگی فوت می کنه،
اون یکی 45 سالگی رئیس شرکت میشه و تا 90 سالگی عمر می کنه…
تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر!
تو توی زمان خودت زندگی می کنی!
پس آروم باش…
از زندگی لذت ببر…
و خودت رو با دیگری مقایسه نکن!
خانه ما
#کوتاه_ترین_داستان_فلسفی_دنیا
جهانگردی به دهکده ای رفت تازاهد معروفی رازیارت کندودید که زاهددر اتاقی ساده زندگی میکند .
اتاق پر از کتاب بودوغیر از آن فقط میز ونیمکتی دیده میشد .
جهانگردپرسید:لوازم منزلتان کجاست؟زاهد گفت مال تو کجاست؟جهانگرد گفت من اینجامسافرم.
زاهد گفت من هم….
مادرم، پدرم! پسرت، گوشه جگرت دیگر نیست اما
غصه نخور
دیگر از امشب
راحت می خوابد
و تن رنجورش
دیگر
نه غصه نان نه حقوق و نه بیمه دارد راحت می خوابد ?
دوستان گلستانی دل همه رواقیا با شماست… تسلیت ما رو پذیرا باشید?
معلمی در آمریکا برای اینکه به دانش آموزان پیش دبستانی خود، معنای نژادها را یاد دهد اینگونه دست به ابتکار زد!
?بالا: آموزش گوناگونی(رنگ پوست)
?پایین: ما همه از درون یکسانیم
ماحوزویان طلایه داریم ..
از وضع جهان گلایه داریم ..
یک دست رسائل و مکاسب ..
در دست دگر کفایه داریم ..
در این قفسه کتاب لمعه ..
در آن قفسه هدایه داریم ..
در حوزه به جای واحد و ترم ..
ما رتبه و سطح و پایه داریم ..
درس علما شفا و اسفار ..
ما مبتدیان بدایه داریم ..
چون آخر عقل و علم هستیم ..
در سال نهم نهایه داریم ..
هم مثل چراغ می درخشیم ..
هم بر سر خلق سایه داریم ..
پینوشت : شعر از محمد عابدینی (این شعر در سال گذشته در جشنواره ی طنز مکتوب “سوهان روح” در قم رتبه ی دوم را به دست آورد.
26 رفتار که “باید” به کودکتان بیاموزید
کودکان از عمد بیادب نیستند، در اغلب موارد مسئله این است که آنها اصولِ رفتار مودبانه را از بزرگترشان یاد نگرفتهاند.
این 26 مورد خلاصه آدابی است که کودک تا 9 سالگی “باید” یاد گرفته باشد:
1- هنگامی چیزی را میخواهی بگو: “لطفا".
2- هنگامی چیزی به تو میدهند، بگو: “متشکرم .”
3- هنگامی که بزرگترها با یکدیگر حرف میزنند، میان حرف آنها نپر، مگه اینکه مسئلهای فوری مطرح باشد.
آنها حواسشان به تو هست و وقتی حرفشان تمام شد به تو پاسخ خواهند داد.
4- اگر لازم است که توجه کسی را فورا جلب کنی، گفتن عبارت “ببخشید” مودبانهترین راه برای وارد شدن به مکالمه است.
5- اگر کوچکترین تردیدی درباره انجام کاری داری، اول از پدر و مادر اجازه بگیر تا بعد پشیمان نشوی.
6- دیگران علاقهای به دانستن اینکه تو از چه چیزهایی بدت میآید، ندارند. نظرات منفیات را برای خودت، یا بین خود و دوستانت نگهدار، و دائم به بزرگترها نق نزن.
7- در مورد خصوصیات جسمی دیگران اظهار نظر نکن، مگر اینکه بخواهی از آنها تعریف کنی که باعث میشود آنها خوششان بیاید.
8- هنگامی دیگران از تو میپرسند، حالت چطور است، به آنها پاسخ بده و بعد حال آنها را هم بپرس.
9- هنگامی در خانه دوستت هستی، به یاد داشته باش که از والدین دوستت به خاطر اجازه دادن به رفتن به خانه آنها تشکر کنی.
10- اگر دری بسته بود، پیش از وارد شدن، ابتدا به در ضربه بزن، و منتظر بمان تا ببین پاسخی داده میشود یا نه.
11- هنگامی که تلفن میزنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس آیا میتوانی با شخص مورد نظرت صحبت کنی یا نه.
12- به دیگران احترام بگذار و اگر به تو هدیهای دادند، بگو: “متشکرم.”
13- در مقابل بزرگسالان از کلمات ناشایست استفاده نکن. آنها خودشان همه این کلمات را بلدند و استفاده تو از این کلمات باعث ملال و ناخشنودی آنها میشود.
14- افراد را با نامهای تحقیرآمیز صدا نزن.
15- دیگران را به هیچ دلیلی مسخره نکن.
این کار باعث میشود در نظر دیگران آدم ضعیفی به نظر برسی، و دست انداختن دیگران کار نادرستی است.
16- حتی اگر یک بازی یا مراسم برایت خستهکننده است، آرام بنشین و خودت را علاقمند نشان بدهد. بازیکنان یا نمایشدهندگان دارند حداکثر تلاششان را میکنند.
17- اگر به کسی تنه زدی، فورا بگو “معذرت میخوام”
18- هنگام سرفه یا عطسه کردن دهانت را بپوشان و در جلوی دیگران فین فین نکن.
19- اگر میخواهی از دری عبور کنی، ببین آیا میتوانی در را باز نگهداری تا کسی دیگری هم از آن رد شود.
20- اگر به پدر و مادر، معلم یا همسایهای برخوردی که دارد کاری را انجام میدهد، از او بپرس کمک میخواهد. اگر جواب مثبت بود، به او کمک کن- به این ترتیب ممکن است چیز جدیدی یاد بگیری.
21- هنگامی که بزرگسالی از تو تقاضای انجام کاری را کرد، با روی گشاده و بدون نق زدن به او کمک کن.
22- هنگامی که کسی به تو کمک کرد، بگو: “متشکرم.” این شخص احتمالا بار دیگر هم به تو کمک خواهد کرد. این امر به خصوص در مورد معلمان مصداق دارد!
23- از وسائل غذا خوردن درست استفاده کن. اگر نمیدانی که چطور با این وسائل غذا بخوری، از پدر و مادر تقاضا کن به تو آموزش دهند، یا دقت کن آنها از این وسائل چطور استفاده میکنند.
24- هنگام غذا خوردن روی رانهایت دستمال سفره بگذار و از آن برای پاک کردن دهانت در هنگام لزوم استفاده کن.
25- برای برداشتن چیزها از روی میز غذا خم نشو؛ از دیگران تقاضا کن آن را به تو رد کنند.
26-در هر زمانی همیشه سلام کردن به بزرگترها وظیفه کودکان است اما از آنسو نیز کودکان باید بیاموزند در دست دادن به بزرگترها پیشقدم نشوند و تا زمانی که بزرگترها بنا بر هر دلیلی صلاح ندانستند به کوچکترها دست بدهند کودکان نیز نباید اصرار به دست دادن با آنها نمایند. و باید تنها به همان احوالپرسی زبانی و معمولی بسنده کنند.
#روانشناسی
#مطالعه_مطلوب
شرایط لازم برای مطالعه مطلوب و موفق، عبارت اند از:
1. هدف، انگیزه و اشتیاق
2. نشاط، حوصله و تحمل
3. نظم، برنامه ریزی و آشنایی با روش های صحیح و علمی مطالعه
4. پشتکار، استراحت، تفریح و نرمش
5. انتخاب کتب در خور تخصص و فهم
6. محل آرام و بی سر و صدا با درجه حرارت و دمای مناسب و نور کافی
7. استفاده از ابزار و وسائل ساده مناسب و استاندارد جهت مطالعه و رعایت توصیه های علمی و پزشکی در این باره
8. تلخیص و یاداشت برداری
9. یادسپاری و یادآوری و بکارگیری مطالب خوانده شده
10. تغذیه مناسب
11. طهارت باطنی و معنوی به ویژه دائم الوضوء بودن
12. دعا کردن برای فهم بهتر
http:/
حروف ابجد چیست؟
در این مقاله به بررسی اجمالی حروف ابجد خواهیم پرداخت… حروف اَبجَد شیوهای برای مرتبسازی حروف زبان عربی است که بر پایه الفبای اولیه خط فنیقی مرتب شدهاند. گاهی از این شیوه در شمارهگذاری موردها یا صفحات بکار میرود.
حروف ابجد به این شرحند: «الف، ب، ج، د، ه، و، ز، ح، ط، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، ف، ص، ق، ر، ش، ت، ث، خ، ذ، ض، ظ، غ».
برای آسانی ازبر کردن ترتیب این حروف، هر چندتا حرف پیاپی به شکل واژه در آمده و تلفظ میشوند. این واژهها عبارتاند از: «اَبْجَدْ - هَوََّزْ - حُطّیٖ - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَِّذْ - ضَظِغْ»[1]
از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژهها نیز استفاده میشود. به این ترتیب که برای هر حرف واژهای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند عدد متناظر را از جدول زیر بر میدارند و اعداد بدستآمده را جمع میزنند. برای نمونه در این روش، واژهٔ «علی» برابر با «110» میشود همچنین «یاعلی» برابر با 121 میباشد. برخی افراد برای این شمارهها ویژگیهای فراطبیعی قائلند.
کاربرد:
الف)صفحههای مقدمهٔ بعضی از کتابها را با این عددها شماره گذاری میکنند.
ب)تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک کلمه یا یک عبارت یا یک جملهٔ معنی دار یا شعر در میآورند که به خاطر سپردن آن کلمه یا عبارت یا آن جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب میکنند.
ج)در موسیقی پس از اسلام، در ثبت اصوات و دساتین از حروف ابجد استفاده شدهاست. برای نمونه نغنههای دستگاه شور با حروف ابجد عبارت بودهاند از: «یح یه یب ی ح ه ج ا» و فاصلهها و ابعاد آنها: «ط ط ج ج ط ج ج» که در موسیقی امروز به ترتیب نتهای سل، لاکرن، سی بمل، دو، رکرن، میبمل، فا و سل را تشکیل میدهند.
د)گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آنها را با حروف ابجد مشخص میکنند. مثلاً در همینجا برای جدا کردن کاربردهای حروف ابجد، آنها را با حروف الف، ب، ج و … مشخص کردیم.
برای اینکه عدد اسم خود را بدانید اعداد مربوط به اسم خود را با هم جمع کنید.
آ:1
ب:2
ج:3
د:4
ه:5
و:6
ز:7
ح:8
ط:9
ی:10
ک:20
ل:30
م:40
ن:50
س:60
ع:70
ف:80
ص:90
ق:100
ر:200
ش:300
ت:400
ث:500
خ:600
ذ:700
ض:800
غ:1000
خواصوکاربردحروفابجد
1.هر گاه 28 حرف ابجد را در ورقع ای نوشته و بخواهد آنان را مسخر کند ، ورقه را در آب انداخته و آب را به خورد آنان دهد .
2.می توان با 28 حرف ابجد دشمن را سرگردان کرد .
3.می توان با 28 حرف ابجد دشمن را صدمه زد یا هلاک گردان .
4.هر گاه 28 حرف را بر روی کاغذی نوشته وآن را در خاک دفن کنید به نیت آن غائب احضار گردد بحق تعالی غایب پیدا می گردد .
5.به جهت محبت این حروف را نوشته بر روی کاغذی و آن را آب کشیده و آبرا بخورد مطلوب دهد بیقرار میگردد .
6.هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته و آن را بر گردن طفل آویزان کند هرگز نترسد .
7.هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته وکسی که طالب علم باشد ، کاغذ را آب کشیده بخورد ذهن او قوی گردد .
8.هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته وآن را بر درختی کم ثمر ببندد ثمره آن زیاد می گردد .
9.هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته ودر چاهی که کم آب می باشد انداخته آب آن چاه زیاد می شود .
—————————
باید به عرض برسانم که هر سال 12 ماه دارد ، هر ماه را طالعی گفته اند ، در زمان حضرت سلیمان که هر انسانی روزگار او شبیه یکی از این دوازده طالع می شود و آن 12 طالع به نام :
1 – حمل ، 2 – ثور ، 3 – جوزا ، 4 – سرطان ، 5 – اسد ، 6 – سنبله ، 7 – میزان ،
8 – عقرب ، 9 – قوس ، 10 – جدی ، 11 – دلو ، 12 – حوت ، میباشد .
هر گاه بخواهید طالع شخصی را پیدا کنید :
باید نام و نام مادر او را به ابجد کبیر در آورده و با هم جمع کنید ، سپس حاصل جمع را تقسیم بر 12 کرده و باقیمانده طالع شخص می گردد .
توجه !
اگر زمانی باقیمانده صفر باشد باید نام تنها را تقسیم بر دوازده کنید و باقیمانده طالع آن شخص می شود .
و باید بدانید که فرق حروف ابجد با حروف فارسی این است که در حروف فارسی 32 حرف داریم اما در ابجد 28 حرف داریم و فرق آنها در 4 حرع ( گ- چ- پ- ژ ) میباشد و در هنگام استفاده از حروف ابجد در فارسی این حروف حذف می گردد .
مانند آقای هوشنگ بنت ژاله وقتی می خواهیم طالع آقای هوشنگ را حساب کنیم به طریق زیر عمل می کنیم ،
ه و ش ن گ بنت ژ ا ل ه
5 6 300 50 خالی بنت خالی 1 30 5
361 + 36
جمع عدد هوشنگ به عدد ابجد کبیر می شود ،
50 300 6 + 5 = 361
جمع عدد ژاله به ابجد کبیر می شود ،
5 30 1 = 36
مجموع نام و نام مادر می شود ،
361 + 36 = 397
چون که دوازده طالع در سال داریم تقسیم بر 12 می کنیم و باقیمانده از تقسیم طالع هوشنگ می شود ،
397تقسیم بر 12 نتیجه باقیمانده 1 می شود ، و طالع آن حمل میباشد .
هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای محمد زاده مریم با خانوم فاطمه زاده بتول می توانند ازدواج بکنند یا نه ؟ آیا ستاره این دو نفر با هم جفت هست یا نه ؟ و در آینده تا آخر با هم زندگی میکنند یا نه ؟
اول نام ونام مادر هر دو را به ابجد کبیر در آورده و بعد جدا جدا حساب کرده و بعد تقسیم می کنیم .
لطفا به موارد زیر توجه کامل فرمایید ،
اول آقای م ح م د زاده م ر ی م
40 ،8 ،40 ،4 40 ، 200 ،10 ، 40
خانم ف ا ط م ه زاد ب ت و ل
80 ، 1 ، 9 ، 40 ، 5 2 ، 400 ، 6 ، 30
جمع عدد محمد 92 جمع عدد مریم 290 438 135
573 + 382
955
شکرکن،مایه دار شو!
رژیم روح
بیایید از امروز برای زندگیمان یک رژیم بنویسیم یک رژیم برای خلاصی از شر سنگینی روزگار که گاهی بر سینه ی ما سنگینی میکند .
رژیم که مختص چاقی یا لاغری نیست گاهی باید یک رژیم خوب برای روح و افکارمان بگیریم مثل رژیم کمتر حرص خوردن رژیم کمتر غصه خوردن رژیم بی اندازه مهربان بودن ، بی ریا کمک کردن ، بی توقع دوست داشتن ، رژیم دوری از افکار منفی دوری از ادمای منفی دوری از رفتارهای منفی بیایید رژیم آرامش بگیریم و هر آنچه مانع آرامش ماست کم یا حذف کنیم توصیه میکنم یک ماه رعایت کنید سه کیلو از بیماریهایتان کم میشود
چند نکته دلچسب اخلاقي از عارف والامقام ايت الله مرعشي نجفي:
به گزارش جهان به نقل از حوزه نيوز، حجتالاسلام والمسلمين سيد محمود مرعشي نجفي پسر ارشد آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره) که نزديک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است درگفت وگوي اختصاصي تفصيلي با خبرنگار مرکز خبر حوزههاي علميه، ناگفتههاي زيادي را از زندگي زاهدانه اين عالم رباني تشريح کرد.
آيت الله مرعشي نجفي، احترام خاصي براي والدين قائل بودند؛ خودشان ميفرمودند«وقتي مادرم مرا ميفرستاد تا پدرم را براي خوردن غذا صدا کنم، بعضي وقتها ميديدم پدر به خاطر خستگي، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نميآمد ايشان را بيدار کنم، همانطور که پايش دراز بود، صورت خودم را به کف پاي پدرم ميماليدم تا ايشان بيدار ميشد.
در اين حال که بيدار ميشد، برايم دعا ميکرد و عاقبتبخيري ميخواست، من خيلي از توفيقاتم را از دعاي پدر و مادر دارم.
پدرم سعي ميکرد تا جايي که ميتواند کارهايش را خودش انجام دهد و با مادرم خيلي مهربان بود، به ياد ندارم حتي يکبار هم نسبت به او تندي کرده باشد.
ايشان در کارهاي منزل به مادرم کمک ميکرد و وقتي کسالتي براي او پيش ميآمد، پدرم غذا درست ميکرد و در داخل غذا هم چيزهاي جديدي ميريخت و ميفرمود:« حکم خدا نيست که از آسمان آمده باشد که مثلا آبگوشت بايد چنين باشد».يک چيزهايي اضافه ميکرد، خيلي هم خوشمزه ميشد.
با ميهمان خيلي با ملاطفت و احترام برخورد ميکردند، يک بار قرار بود، «هانريکربن فيلسوف فرانسوي» خدمت ايشان برسد، آقا قبلا در اتاق براي او صندلي آماده کرده بودند، ولي خودشان روي زمين نشستند؛ هانري کربن به خاطر احترام به استاد از نشستن روي صندلي خودداري کرد، ولي استاد فرمودند« شما چون به صندلي عادت کردهايد و نشستن روي زمين برايتان مشکل است، دوست دارم پيش من راحت باشيد. حتي با اين که ماه رمضان بود، خواست برايش چايي بياوريد، امّا هانري کربن گفت که ماه رمضان است و لازم نيست چايي بياوريد.
مرحوم پدرم جواب دادند: پذيرايي از مهمان براي ما لازم است، چون شما مسافر هستيد، اشکالي ندارد و به مسيحي بودن او اشاره نکردند.
يکبار با پدرم رفتيم منزل يک روحاني به نام حاج آقاي کني، ديدم حدود 15 نفر مستمند نابينا هم مشغول خوردن چايي و ميوه هستند. بعد از مدتي از بيرون براي اينها کباب آوردند و پدرم از اينها پذيرايي ميکرد و برايشان آب و دوغ ميريخت. ولي آنها ايشان را نميشناختند. متوجه شدم که اين مهماني از طرف پدرم بوده است، ولي از ما تعهد گرفت که اين جريان را جايي نقل نکنيم.
پدرم با اکثر علماي سني کشورهاي مختلف ارتباط داشتند و با آنها مکاتبه ميکردند، اين در شرايطي بود که رژيم پهلوي، به اختلافافکني ميان شيعه و سني دامن ميزد و تحت تاثير اين فضا هر کسي که با اهل تسنن ارتباط داشت به سنيگري محکوم ميشد. اين ارتباطات به حدي زياد بود که ايشان دهها اجازه روايتي از شخصيتها مطرح اهل تسنن داشتند.
دست های میکائیل از رزق پر بود. از هزار خوراک و خوردنی. اما چشم های آدمی همیشه نگران بود. دست هایش خالی و دهانش باز .
میکائیل به خدا گفت : خسته ام ، خسته از این آدم ها که هیچ وقت سیر نمی شوند. خدایا چقدر نان لازم است تا آدمی سیر شود؟ چقدر!
خداوند به میکائیل گفت: آنچه آدمی را سیر می کند نان نیست، نور است. تو مأمور آن هستی که نان بیاوری. اما نور تنها نزد من است و تا هنگامی که آدمی به جای نور، نان می خورد گرسنه خواهد ماند ….
صفحات: 1· 2
روی این مسئله دقت کنید عالم عالم دوز است بخواهی نخواهی دشمنتان دارد با شما دوز بازی میکند اگر چهار طرف اصلی شما را گرفت دیگر دور شما را گرفته است و کارتان سخت خواهد شد امام راحل میگوید اینها مراکز کلیدی هستند من با اطمینان میگویم اسلام سنگرهای کلیدی را فتح خواهد کرد اما الان سنگرهای کلیدی در عالم فتح شده دست یهود است. چهار سنگرکلیدی فرهنگ، ثروت، قدرت و دانش. این چهار سنگر الان دست یهود است. چگونه؟
ای مسلمانان، ای شیعیان، ای اهل تسنن، بیایید لبیک گویان دوباره بیعت کنیم:
حضرت رسول اکرم (ص) این خطبه روشنگر و راهگشا را با جملات ذیل و دعوت به سبقت در بیعت به پایان رساندند:
مَعاشِرَالنَّاسِ، السّابِقُونَ إِلی مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئکَ هُمُ الْفائزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا ما یَرْضَی الله بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یَضُرَّالله شَیْئاً.
اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ (بِما أَدَّیْتُ وَأَمَرْتُ) وَاغْضِبْ عَلَی (الْجاحِدینَ) الْکافِرینَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
هان ای مردم! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگارانند و در بهشتهای پربهره خواهند بود.
هان ای مردم! آن چه خدا را خشنود کند بگویید. پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.
پروردگارا، آنان را که به آن چه ادا کردم و فرمان دادم ایمان آوردند، بیامرز. و بر منکران کافر خشم گیر! و الحمدللّه ربّ العالمین.
پس بیایید همه باهم در لبیک دعوت ایشان بر دیگران سبقت بگیریم و با امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و ائمه اطهار علیهم السلام، آن گونه که حضرتش فرمود، با زبان، قلب و فهم، بیعتی ناگسستنی تا قیامت نماییم:
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِی الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی أَمیرِالْمُؤْمنینَ، وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ، عَلی ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ.
هان ای مردم! شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید. از این روی خداوند عزّوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم و پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛ همان گونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست.
فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ:
«إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ.
پس همگان بگویید:
«البتّه که سخنان تو را شنیده پیروی می کنیم و از آن ها خشنودیم و بر آن گردن گذار و بر آن چه از سوی پروردگارمان در امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامان دیگر - از صلب او - به ما ابلاغ کردی، با تو پیمان می بندیم با دل و جان و زبان و دست هایمان. با این پیمان زنده ایم و با آن خواهیم مرد و با آن اعتقاد برانگیخته می شویم. و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود برنمی گردیم.
و شکر و حمد خدا را برای نعمت توفیق به این بیعت به جای آرویم:
«الحمدُ للهِ الذی جَعَلنَا مِنَ المُتَمَسِّکِینَ بِوِلایَتِ اَمیرِالمُؤمِنین عَلیِ بنِ ابیطالب علیه السلام»
حاضران به غائبان برسانند:
این کلام رسول خداست که 14 قرن تاریخ را طی میکند تا به گوش من و تو برسد:
گفتهاند: حجِّ آخر بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه را دعوت کرد. زن، مرد، پیر، جوان، سیاه، سفید، روستایی، شهری، عشایری. همه را.
آمدند… بیش از 120000 مسلمان مشتاق. مشتاق برای زیارت جمال دلربای رحمت عالمیان. مشتاق برای شنیدن مهمترین پیام رسالت.
…حج تمام شد.
اما نه هنوز کاری بس مهم باقی مانده است:
مقداد، عمار، ابوذر و سلمان مأمور به اسباب اجرایی کردن امر الهی شدن ، از جهاز اشتران کاروان، منبری به پا کرده و همگان را فراخواندند، آنان که پیش رفته بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند رسیدند.
بعد از اقامه نماز ظهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، اتمام و اکمال دین را به همگان ابلاغ نمود: « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه»
آنگاه در ادامه فرمود : أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَحَدٍ غَیْرِهِ.
« هشدار که من وظیفه ی خود را ادا کردم. هشدار که من آن چه بر عهده ام بود ابلاغ کردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم. آگاه باشید که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود، و پس از من فرمانروایی مؤمنان برای هیچکس غیر از او روا نیست.»
اکنون دیگر خدا نعمت را تمام کرد و رضایت خویش را ابلاغ نمود: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ
آری امروز همه چیز کامل است، معیاری به دنیا آمده است که در سایه اش نیک و بد از هم مشخص می شوند.
فضا پرشده بود از نسیم بهاری و همه با بَخٍ بَخٍ به امیرالمؤمنین تبریک می گفتند اما …. توده مردم به چگونگی بیعت می اندیشیدند و سران توطئه به شکستن بیعت!!
آری غدیر خم، گرچه ظاهرش برکه ای کوچک در کویربرهوت بود، اما چشمه ای جوشان و همیشه جاری در پهنه آرمان های والا شد، اقیانوس بی کرانه ای که گوهر ولایت را در خود جای داد؛ آب زلالی که از غدیر می جوشد تمام تشنگان تاریخ را سیراب می کند، یک سبو از این نهر، کافی است تا زمین ها را آباد و جانی تازه در کالبد زمان بدمد؛ ساحل نجاتی است که کشتی رسالت انبیاء در آن آرام گرفت.
آری مسئله غدیر بهترین کلاس درس برای بشریت است. بالاترین آموزه است که اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را ابلاغ نمی نمود، رسالتش ناتمام می ماند: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ »؛ غدیر تکرار اولین در آخرین کلام است، غدیر اوج مطلوب همه رسالت هاست.
از این روست که تمام انسان های فضیلت جو باید پیامبر و مُبلغ غدیر باشند. پیامبرِ غدیر بودن ، تکلیفی است که نبی خاتم (صلی الله و علیه وآله) بر دوش تمامی مسلمین نهاده اند.
طبق فرمایش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «ای حاضران به عهدی که با من و با خدا بسته اید، وفادار بمانید و این پیام را به همگان برسانید، به آنانکه آن را نشنیدهاند، به آنانکه بعد از من میآیند و مرا نمیبینند؛ به غایبان تا قیامت برسانید.» چرا که غدیر دژ محکم و ریسمان الهی است که چنگ زدن به آن مایه سعادت دنیا و آخرت می گردد.
28 صفر چه روزی است؟
- شهادت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله)
شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیا محمد بن عبد الله ( صلی الله علیه وآله) در سال 11 هجری درسن 63 سالگی به وسیله سم بوده است، وطبق روایات آن دو زن حضرت را مسموم کرده اند ! (1)
در 24 صفر بیماری پیامبر( صلی الله علیه وآله) شدت یافت. پیامبر( صلی الله علیه وآله) هنگام بیماری فرمودند: حبیبم را نزد من حاضرکنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر( صلی الله علیه وآله) روی مبارک خویش را از آنان برگردانید و فرمود: حبیبم را نزد من حاضر کنید.
سپس دنبال علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند وکلماتی به حضرت فرمود. هنگامی که علی بن ابیطالب( علیه السلام) از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبکر به او گفتند: خلیلت به تو چه گفت؟ فرمود: هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز می شود.(2)
وصایای پیامبر( صلی الله علیه وآله)
پیامبر(صلی الله علیه وآله) درلحظات آخر عمر خود وصیت هایی به امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند و جبرییل و میکائیل و ملائکه مقربین را بر آن وصیت شاهد گرفتند. از جمله آن کلمات که جبرئیل به پیامبر( صلی الله علیه وآله) می فرمود و امیر المومنین(علیه السلام) می شنید این بود: حقت را می برند و خمست را غصب می کنند و پرده احترامت را می درند و محاسنت را به خون سرت رنگین می کنند.
غسل و نماز بر بدن پیامبر( صلی الله علیه وآله)
امیر المومنین (علیه السلام) پس از غسل آن حضرت به تنهایی بر ایشان نماز خواندند.(3)
دفن بدن مبارک پیامبر( صلی الله علیه وآله)
امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: خداوند در هر مکانی که روح پیامبرش را قبض می کند راضی است که در همان مکان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره ای که از دنیا رفته دفن می کنم. و آن حجره ، حجره حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود؛ که دلیل بر این مطلب زیاد است. (4)
2- آغاز امامت امیر المومنین (علیه السلام)
اولین روز امامت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) است، و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است.
3- آغاز غصب خلافت
اولین روز غصب ظالمانه خلافت و خانه نشین کردن امیر المومنین(علیه السلام) و شکستن بیعت روز غدیر توسط اهل ثقیفه بنی ساعده است.
4- اجبار مردم بر بیعت
5- شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
در این روز در سال 50 هجری امام حسن مجتبی (علیه السلام) به شهادت رسید. بنابر قولی آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولی دیگر در 5 ربیع الاول واقع شده است.
جعده دختر اشعث اشعث بن قیس با زهری که معاویه برای او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید[لعنة الله علیه] در آورد ولی به وعده خود وفا نکرد.
مسمومیت حضرت چهار روز طول کشید و پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرارسیدن وقت شهادت به سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند : مرا مسموم کرده اند و پاره های جگرم داخل طشت است. من می دانم چه کسی مرا مسموم کرده است ولی یه حقی که بر شما دارم در این باره حرفی نزنید.
منابع:
1- بحار النوار: ج 2 ص 239-246-516. ج 28 ص 97.21. ج 31 ص 641. تفسیر قمی:
ج 2 ص 376
2- کافی: ج 1 ص 296. ج 8 ص 147. بحار النوار: ج 22 ص 461-465.
3- بحار النوار: ج 22 ص 517- 518-529. سلسیم بن قیس: ج 2 ص 571. فقه الرضا(علیه السلام): ص 189.
4- به کتاب آیین دفن النبی (صلی الله علیه وآله) مراجعه شود